فرشته ایران نژاد کیست؟ ویکی پدیا
زندگی نامه خانم ایران نژاد مدرس مهارت های سخنرانی
فرشته متولد 22مین روز مهرماه سال 1370 در شهر تهران در یک خانواده 5 نفره به عنوان اولین فرزند خانواده دیده به جهان گشود. او به غیر از خود 1 خواهر و 1 برادر کوچکتر دارد.
فرشته در سنین 4 یا 5 سالگی، زمانی که بسیاری از کودکان در این سن حساس دچار حسادت به دلیل کم شدن توجه اطرافیان می شوند، با وجود جثه ی کوچک و سن کم، دختری بسیار مسئولیت پذیر بود. او که از همان کودکی حس مراقبت از خواهر و برادرش را داشت، با خوشرویی و بدون هیچ گونه سختی، وظایف مربوط به آنها را انجام می داد.
پدر فرشته از سن 12 سالگی روی پای خود ایستاده بود و پشتکار او الگوی خودکفایی و تلاش برای فرزندانش بود. این الگوگیری باعث شد تا فرشته و خواهر و برادرش به جای اتکا به دیگران، برای ساختن زندگی خود تلاش کنند. آنها به هیچ وجه انتظار نداشتند که پدر و مادر همه چیز را برایشان فراهم کنند. داستان زندگی پدر که با وجود ثروتمند بودن پدرش، از طریق کارگری به موفقیت رسیده بود، در آنها این باور را ایجاد کرده بود که زندگی یعنی خودساختگی.
نقش خانواده در شکلگیری مسیر زندگی از نظر فرشته
فرشته ایراننژاد اغلب اوقات در صحبتهای خود به نقش خانواده بهویژه مادرش، در شکلگیری مسیر زندگی و موفقیتهایش اشاره میکند. او میگوید باورهای خودساخته در برخی مواقع زندگی را سختتر میکرد، بهطوری که احساس میکرد باید تمام مسئولیتها را به تنهایی به دوش بکشد. او با اشاره به دوران کودکی خود میگوید که به دلیل فرزند اول خانواده بودن پدر و مادرش، بهخصوص مادرش، توجه زیادی به او داشتند. مادرش برای او کتاب میخواند، داستان تعریف میکرد و روایتگری میکرد. او مادرش را بهترین سخنران زندگی خود میداند و معتقد است که لحن و فن بیان مادرش در یادگیری ناخودآگاه او نقش اساسی داشته است.
فرشته در سن یک و نیم سالگی میتوانست کتاب داستان را از حفظ بخواند. این موضوع باعث تعجب اطرافیانش میشد و او را به عنوان یک کودک بااستعداد به دیگران نشان میدادند. اما در واقع، او داستانها را با تکرار و به کمک تصاویر و لحن مادرش در ذهنش مرور میکرد. استعداد او در زمینههای هنری از سنین پایین آشکار بود و از 5 سالگی به صورت حرفهای تئاتر کار میکرد. مادرش در این مسیر نیز حامی فرشته بود و شبها برایش نمایشنامه میخواند تا او آنها را تمرین کند.
ایراننژاد به علاقه پدر و مادرش به یادگیری و مهارتآموزی اشاره میکند و میگوید که تابستانها برنامههای فشردهای برای او و siblingsش تدارک میدیدند تا در زمینههای مختلف مهارت کسب کنند. او خودش نیز به یادگیری علاقهمند بود و از این برنامهها لذت میبرد. ایراننژاد میگوید که اگر مدرس نمیشد، احتمالاً به سمت بازیگری یا نقاشی میرفت.
دوران سخت تحصیل فرشته در سایه انتظارات بالا
فرشته از همان دوران ابتدایی درسخوانی را به عنوان یک اجبار تلقی میکرد، چرا که مادرش انتظارات بالایی از او داشت و هیچ چیز جز بهترین نتیجه برای او قابل قبول نبود. او به یاد میآورد که در سال اول دبستان همیشه نمرات بیست میگرفت و برچسبهای تشویقی دریافت میکرد، اما نمره ۱۹ به معنای عدم دریافت کارتهای صد آفرین و تشویق بود.
در یکی از روزها، فرشته در درس املاء دو غلط املایی داشت و معلم با خودکار قرمز و خط درشت غلطها را تصحیح کرد و به او نمره ۱۸ داد. این اتفاق برای فرشته فاجعهای بزرگ بود و به یاد دارد که تمام آن روز را گریه کرد، چرا که احساس میکرد به خاطر دو اشتباه کوچک، تمام افتخارات و تشویقها را از دست داده است. اشکهای او در تمام مسیر بازگشت از مدرسه به خانه جاری بود و مادرش که با دیدن حال او نگران شده بود، از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است. فرشته به وضوح تصویری از آن روز سخت و غمانگیز را در ذهن خود داشت.
این تجربه به قدری در ذهن فرشته ماندگار شد که بعدها زمانی که خود شغل معلمی را انتخاب کرد، تصمیم گرفت که هرگز چنین تجربهای را برای دانشآموزان خود رقم نزند. او شاگردانی داشت که در درسها ضعیف بودند، اما فرشته معتقد بود که آنها انسانهای ارزشمندی هستند و شاید ضعف آنها در درس به دلیل کمبود وقت یا ناتوانی در یادگیری باشد.
ورود به جامعه و چالشهای جدید برای فرشته
دوران ابتدایی فرشته به همین ترتیب سپری شد و او پس از آن در مدرسهای نمونه دولتی که با آزمون ورودی دانشآموز میپذیرفت، به تحصیلات خود در دوره راهنمایی و دبیرستان ادامه داد. سختیهای زیادی در این دوران وجود داشت، اما آنها عادت کرده بودند که زندگی با سختی همراه باشد. با خود میگفتند که درس نخواندن و به مدرسه تابستانی نرفتن چه معنی دارد و این کارها را بیمعنی میدانستند.
با وجود تمام سختیها آن دوران بدون هیچ دغدغهای سپری شد. آنها در ذهن خود اینطور جا انداخته بودند که زندگی با سختی همراه است و با خود میگفتند که پدرشان از سن ۱۲ سالگی کار میکرده و آنها که فقط به مدرسه میروند، سختی زیادی نمیکشند. این طرز تفکر باعث شد که آنها مهارتهای لازم برای ورود به جامعه را به درستی نیاموزند.
فرشته در ادامه میگوید که سختیهای واقعی زندگی برای او از زمانی آغاز شد که وارد دانشگاه و به عبارتی وارد جامعه واقعی شد. او مهارت زندگی در جامعه، واقعبینی در مورد انسانها و برقراری ارتباط را به درستی نیاموخته بود.
سال 1392، برهه ای از زمان های تاریکی فرشته
فرشته در دورهای از سالهای 1392 تا 1395، دوران سختی را در زندگی خود سپری میکرد. او در این سالها با افراد نامناسبی معاشرت میکرد و در دامنهای از مشکلات فرو رفته بود. با وجود سختیها، فرشته زنی قوی بود و از نشان دادن آسیبپذیری خود به دیگران خودداری میکرد. او به تنهایی با مشکلاتش دست و پنجه نرم میکرد و سعی میکرد وانمود کند که همه چیز تحت کنترل اوست.
در این دوران فرشته شغل خود را به عنوان معلم از دست داد، اما این موضوع را از اطرافیانش پنهان کرد و به جای آن به آنها گفت که استعفا داده است. او در این سالها در زمینههای مختلف از جمله کار، روابط و تحصیل شکست خورده بود و احساس میکرد در تاریکی مطلق فرو رفته است.
خودشناسی و کشف ضعفها
با وجود تمام سختیها، فرشته تسلیم نشد و مصمم بود که از این دوران سخت عبور کند. او به دنبال راهی برای رهایی از این تاریکی بود و در نهایت تصمیم گرفت که از یک مشاور کمک بگیرد. فرشته به مدت دو سال و نیم به طور مخفیانه جلسات مشاوره را دنبال کرد تا به خودشناسی عمیقتری دست یابد و ریشه مشکلاتش را پیدا کند.
در خلال جلسات مشاوره، فرشته متوجه شد که برخلاف ظاهر قوی و پرشوری که از خود نشان میداد، در واقع فردی خجالتی و کمرو بود که به دلیل عدم مهارت در برقراری ارتباط و ابراز وجود، در بسیاری از مواقع حقش ضایع شده بود. این آگاهی به فرشته انگیزه داد تا روی مهارتهای ارتباطی خود کار کند و با یادگیری تکنیکهای مختلف، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.
پس از پشت سر گذاشتن آن دوران سخت، فرشته مصمم شد که به دیگران در عبور از تاریکی و یافتن مسیر روشنایی کمک کند. او که از کودکی عاشق تدریس بود، بار دیگر به شغل معلمی روی آورد و با شور و اشتیاق به دانشآموزانش درس میداد. فرشته در این مسیر دریافت که آموزش و یادگیری کلید عبور از بسیاری از مشکلات است و با به اشتراک گذاشتن تجربیات و آموختههای خود، به دیگران نیز در یافتن راه روشنایی یاری میرساند.
فعالیت فرشته ایران نژاد در قلم چی به عنوان پشتیبان
فرشته ایران نژاد به دلیل عدم مهارت کافی، به دنبال شغلی متناسب با شرایط خود بود. او در نهایت در مرکز آموزشی قلم چی به عنوان پشتیبان مشغول به کار شد. با توجه به علاقهی وافر به تدریس، از فرصتی که در قلم چی به دست آورده بود برای تدریس دانشآموزان استفاده کرد.
ایران نژاد با خلاقیت و ابتکار، جزوههای رنگی با نقاشیهای جذاب تهیه میکرد و کلاسهای رفع اشکال برگزار میکرد. شور و اشتیاق او به تدریس، سبب شد که به تدریج تعداد دانشآموزان کلاسهایش افزایش یابد و به 70 نفر برسد. علاوه بر تدریس حضوری، ایران نژاد در طرح “فیلمهای 3 دقیقهای” قلم چی نیز به تدریس دروس به صورت خلاقانه و با استفاده از نقاشی میپرداخت. این امر سبب شد که او در سن 21 سالگی در گوگل سئو شود و مورد تشویق قرار گیرد.
فرشته در ادامه مسیر شغلی خود، به عنوان معلم زیستشناسی در پایه دوم دبیرستان استخدام شد. با وجود اینکه او با دانشآموزانش 5 تا 6 سال اختلاف سنی داشت، به دلیل توانایی او در برقراری ارتباط موثر، دانشآموزان به شدت مجذوب او شده بودند و به صورت خصوصی از او تقاضای تدریس میکردند.
مدیر مدرسه که از این موضوع آگاه شده بود، به دلیل نگرانی از تاثیر منفی این موضوع بر اطاعتپذیری دانشآموزان، ایران نژاد را از مدرسه اخراج کرد. این اتفاق هرچند برای ایران نژاد تلخ و ناگوار بود، اما عزم او را برای ادامه مسیر تدریس و معلم شدن راسختر کرد.
از تدریس زیست تا سخنرانی انگیزشی فرشته
فرشته در سن 21 سالگی با تدریس زیست در موسسه قلمچی اولین درآمد خود را کسب کرد. حقوق او در بهترین حالت ماهیانه 100 هزار تومان بود. او همچنین به تدریس کلاسهای کنکور زیست میپرداخت و به ازای هر دانشآموز 5 هزار تومان دریافت میکرد که 1000 تومان آن به موسسه میرسید.
در ابتدا کلاسهای او 4 نفره بود، اما تعداد دانشآموزان به مرور به 70 تا 80 نفر رسید و درآمد روزانه او به 250 تا 300 هزار تومان میرسید. این اتفاق درست یک ساعت قبل از کنکور او رخ داد و حس خوبی به او دست داد. فرشته در دوره ارشد رشته ژنتیک بود، اما احساس رضایت نداشت. او به اصرار اطرافیان و به دلیل هنجار غلط جامعه مبنی بر ضرورت تحصیلات عالیه، در حال تحصیل در مقطع ارشد بود. با وجود علاقه به رشته ژنتیک، تنها هدف او از تحصیل، تدریس بهتر این درس بود.
کار در آزمایشگاه و نگارش پایاننامه، روزهایی سرشار از سردرگمی برای فرشته بود. او احساس میکرد در جایی نیست که آرزویش را داشت. با وجود رتبه عالی در کنکور، فرشته به دلیل حال بدش در محیط بیمارستان، آرزوی مادرش برای پزشک شدن او را برآورده نکرد. او به شدت به رشته ژنتیک علاقه داشت، اما تمسخر اطرافیان و در نهایت تردید خودش، او را به این نتیجه رساند که جایگاه او در این رشته نیست.
یک روز مادرش از تست گویندگی در جایی خبر داد و با توجه به صدای خوب فرشته، برای او وقت تست گرفت. فرشته به اصرار مادرش به تست صدا رفت و مورد استقبال زیادی قرار گرفت. با وجود اینکه هیچ تجربه گویندگی نداشت، به او گفتند که صدایش خاص است. فرشته و برادرش در کلاس گویندگی ثبت نام کردند. در این کلاس با آقای محبی و دوستش آشنا شدند. در اولین دیدار، آقای محبی فرشته را به یک سمینار فن بیان دعوت کرد. او در سمینار به آقای محبی گفت که هدف او تبدیل شدن به مدرس انگیزشی است، در حالی که هیچ اطلاعاتی از سخنرانی و سخنرانان انگیزشی نداشت.
آقای محبی که فردی جدی و پیگیر بود، حرف فرشته را جدی گرفت و او را در یک مسابقه سخنرانی کشوری ثبت نام کرد. فرشته که به تازگی با آقای محبی آشنا شده بود، از این کار او شوکه شد، زیرا هیچ تجربه سخنرانی در سطح بالا را نداشت. با این حال برای اینکه کم نیاورد و تواناییهای خود را ثابت کند، در دوره 3 روزه مسابقه سخنرانی شرکت کرد. تجربه سالها سخنرانی در کلاسها و تئاتر، در این دوره به کمک فرشته آمد و او توانست در مسابقه عملکرد خوبی داشته باشد.
سال 1396، خلاصه ای از فعالیت های فرشته ایران نژاد
از معلمی با حقوق ناچیز تا مدرسی ثروتمند
فرشته ایراننژاد در سال 1396 در مسابقه سخنرانی سراسری شرکت کرد و مقام سوم را به دست آورد. در آن روز، خاطرهای ماندگار از حمایتهای آقای محبی، یکی از حضار، در ذهن او حک شد. تشویقهای کوتاه و قاطع ایشان در آن لحظات حساس، اعتماد به نفس زیادی به فرشته تزریق کرد و او را برای ادامه مسیر مصممتر کرد. کسب مقام سوم در آن مسابقه، نقطه عطفی در زندگی فرشته بود و به او نشان داد که پتانسیلهای زیادی برای شکوفایی دارد.
کمتر از یک سال بعد از آن مسابقه، فرشته برای سخنرانی 5 ساعته در سالن 300 نفری دانشگاه تهران دعوت شد. این دعوت غیرمنتظره، چالشی بزرگ برای فرشته بود، چرا که او تجربه زیادی در سخنرانی نداشت. با وجود ترس و اضطراب، فرشته با تعهدی مثالزدنی، شبانهروز تلاش کرد و با مطالعه و مرور مطالب، خود را برای این سخنرانی مهم آماده کرد.
هدیهای غیرمنتظره و جرقهای برای خلق محصولی جدید
در حین سخنرانی، فرشته تحت تاثیر یکی از سخنرانان، اقدامی غیرمنتظره انجام داد. او اسلایدی را آماده کرد و از مخاطبان خواست برای دریافت هدیهای (محصول عزت نفس) به اینستاگرام او دایرکت بدهند. این اقدام، بازخوردهای مثبتی به همراه داشت و فرشته را به فکر تولید محصولی با موضوع عزت نفس انداخت. او با تلاش شبانهروزی، در عرض چند روز محصول مورد نظر را آماده کرد و به مخاطبانش هدیه داد.
فرشته در آن زمان به عنوان معلم با حقوق ناچیز 700 هزار تومان مشغول به کار بود. با وجود علاقه و مهارت زیاد در تدریس، حقوق پایین معلمان، انگیزه او را برای ادامه کار در این شغل کاهش داده بود. او مشتاق بود در دورههای آموزشی تخصصی شرکت کند، اما هزینه بالای این دورهها، مانعی بزرگ بر سر راه او بود. با وجود این چالش، فرشته با تلاش و پشتکار مثالزدنی، در عرض یک ماه با تدریس خصوصی، 12 میلیون تومان پول جمع کرد و توانست در دوره مورد نظر ثبت نام کند.
فرشته معتقد است که ثروت واقعی انسان، در مهارتها و باورهای او نهفته است. او در طول مسیر پرفراز و نشیب خود، بارها با چالشهای مختلفی روبرو شده، اما با تکیه بر مهارتها و باورهای خود، آنها را پشت سر گذاشته و به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است.
فرشته ایراننژاد در حال حاضر به عنوان مدرسی ثروتمند و شناخته شده فعالیت میکند و به افراد، به خصوص زنان، کمک میکند تا با باور به تواناییهای خود، به قلههای موفقیت دست پیدا کنند. او همچنین در تلاش است تا با تربیت مدرسان قوی و توانمند، گامی مهم در جهت ارتقای سطح آموزش و توانمندسازی زنان بردارد.
بخشی از فعالیتها و سوابق فرشته ایران نژاد
- مدرس سخنرانی و مهارتهای ارتباطی
- مدرس دوره ی آموزشی فن بیان و سخنرانی در دانشگاه تهران
- بنیان گذار و مدرس اولین دوره های صبحانه با طعم آموزش در کشور
- برگزاری دوره های متعدد ارتباطات کلامی زیر نظر کانون کارآفرینی دانشگاه تهران
- مدرس دوره های سخنرانی مسابقات کشوری سخنرانی تریبون زیر نظر دانشگاه صنعتی شریف
- مدرس دوره های سخنرانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران
- برگزاری دوره ی فن بیان و اصول متقاعد سازی در فروش برای مدیران فروش بیمه شهر اهواز
- مدرس دوره های اخلاق حرفه ای، مشتری مداری و مهارت های ارتباطی برای پرسنل واحد crm بیمه
- مشاور شخصیت شناسی به سبک MBTI
- مشاور شخصیت شناسی به سبک آرکتایپ ها
- برگزاری سمینار های آموزش سخنرانی در شهر های همچون: تهران، مشهد، اهواز، شیراز، یزد و قم
- آموزش مهارت های ارتباطی به بیش از ۳۰۰۰ نفر در سراسر کشور
- مدرس «اخلاق حرفه ای» در سازمان های مختلف
- مدرس دوره های بانوان موفق در مؤسسات روشنگر تهران
- مدرس دوره سخنرانی و کنترل استرس سازمان انرژی اتمی
راه های ارتباطی
- پیج اینستاگرام: fereshte_irannezhad
- وبسایت: fereshteirannezhad.com
- شماره موبایل و تماس ایشان بنابه دلایل موجه، از سایت برداشته شد.
ثبت بیوگرافی در گوگل
آیا می خواهید هرکسی نام شما را در اینترنت جستجو کرد، عکس ها و اطلاعات شخصی شما را ببیند؟ کافیست وارد لینک زیر شوید و فرم مربوطه را پر نمایید تا بیوگرافی تان در گوگل ثبت شود.