بیوگرافی دکتر پوریا زرشناس محقق، مخترع، نویسنده و مدرس دانشگاه

بیوگرافی پوریا زرشناس
شرح مختصر
پوریا زرشناس
Pourya zarshenas
متولد : 22 فروردین 1373
محل تولد : تهران، اصالتا شیراز
محل سکونت: تهران، دوحه قطر و ژنو سوئیس
شغل پدر: مدیر بازنشسته شرکتی خصوصی تولید مواد غذایی
شغل مادر: مدیر داخلی بازنشسته شرکتی خصوصی تولید و صادرات پوشاک
وضعیت تأهل : مجرد
تعداد فرزندان خانه پدری : تک فرزند
شغل: محقق، مخترع، نویسنده و مدرس دانشگاه

پیدا کردن یک فرد موفق و باسواد ایرانی به عنوان الگو، همواره یکی از دشوارترین وظایف ما در ایران بیوگرافی بوده است. با افتخار، دکتر پوریا زرشناس را به عنوان یکی از این الگوهای برجسته معرفی می‌کنیم که همیشه به دنبال کارهای هیجان انگیز بوده و به کشف دنیا و فرهنگ ها علاقه بسیار زیادی دارد. داستان زندگی پوریا برای کسانی که به دنبال خلق تجربه متفاوت در زندگی و همچنین انجام کارهای مختلف به صورت همزمان هستند، می تواند جالب باشد. در ادامه همراه ما باشید تا نگاهی نزدیک به زندگی احسان خسروی داشته باشیم.

فهرست مطالب نمایش

پوریا زرشناس کیست؟ ویکی پدیا
زندگی نامه Pourya Zarshenas مخترع و نویسنده

پوریا از دوران جوانی همواره به سوی هیجان‌های ورزشی جذب شده است. او تاکید می‌کند که بیش از آنکه به فعالیت‌های شدید علاقه‌مند باشد، عاشق هیجان ورزش است. به همین دلیل، دو ورزش مورد علاقه او، گلف و تیراندازی هستند که در هر دو استعداد خوبی دارد. جالب اینجاست که او این توانایی را دیر و در 23 سالگی کشف کرد.

در زمین گلف، پوریا به جدیت، دقت و تمرکزش معروف است و همواره برای کسب امتیازات کامل تلاش می‌کند. در تیراندازی نیز، او به عنوان تیراندازی دقیق با چشمانی تیزبین و دستانی بدون لرزش شناخته می‌شود. چه در زمین گلف باشد و چه در باشگاه تیراندازی، عشق پوریا به این دو ورزش در عملکرد و اشتیاقش به وضوح نمایان است.

علاوه بر عشق به ورزش، پوریا ارتباط عمیقی با هنر دارد. او موسیقی‌دانی با استعداد است که ساز تخصصی‌اش سنتور ایرانی است، اما ساز مورد علاقه‌اش برای شنیدن، پیانو است. موسیقی پیانو با ملودی‌های روح‌انگیز و آهنگ‌های پیچیده‌اش، او را مسحور می‌کند و از علاقه‌مندان به آثار «فریبرز لاچینی» و «انوشیروان روحانی» است.

نقاشی‌های آبرنگ پوریا حس آرامش و زیبایی را به تصویر می‌کشد و هر ضربه قلم او، جوهر طبیعت و احساسات را منعکس می‌کند. همچنین، او با دوربین کوچک عکاسی خود لحظاتی را ثبت می‌کند که به واسطه رنگ و ترکیب‌بندی‌های خلاقانه‌اش، مخاطب را به تحسین وا می‌دارد.

پوریا زرشناس همچنین عاشق سفر و ماجراجویی است. او با کنجکاوی و عطشی بی‌پایان برای کشف، به دنبال تجربه فرهنگ‌ها و مناظر مختلف دنیا است. چه در حال کاوش در ویرانه‌های باستانی یونان باشد یا در آب‌های شفاف مالدیو غواصی کند، اشتیاقش برای یادگیری و کشف شگفتی‌های جهان او را به سفرهای هیجان‌انگیز سوق می‌دهد.

با وجود برنامه‌ روزانه پرمشغله در دانشگاه و کارخانجات صنعتی، و علیرغم تقید به مطالعه، مدیتیشن، موسیقی، هنر و سفر، پوریا همواره زمانی را برای سرگرمی محبوبش – تماشای فوتبال حرفه‌ای – پیدا می‌کند. او طرفدار پر و پا قرص فوتبال است و با وفاداری و اشتیاق تزلزل‌ناپذیر، تیم‌های محبوبش را تشویق می‌کند. او به دلیل علاقه به سبک تیکی‌تاکای گواردیولا، عاشق بارسلونا شد و بعد از پیوستن گواردیولا به منچستر سیتی، همچنان طرفدار بارسلونا باقی ماند، اما از تماشای بازی‌های زیبا و چشمنواز تیم‌های تحت مدیریت گواردیولا دست نکشید و بازی‌های منچستر سیتی را نیز به طور پیگیرانه دنبال می‌کند.

در تمام جنبه‌های زندگی‌اش، عشق پوریا به ورزش، هنر، سفر و فرهنگ در هر کاری که انجام می‌دهد، به وضوح دیده می‌شود. او با انگیزه‌ای بی‌پایان برای برتری در علایقش و چشمی دقیق به زیبایی و ماجراجویی، همواره به دنبال چالش‌ها و فرصت‌های جدید برای رشد و یادگیری است. چه در زمین گلف باشد، چه مقابل بوم نقاشی یا در حال کاوش در شهری جدید، شور و شوق او برای زندگی در هر لحظه‌ای که لمس می‌کند، مشهود است.

دکتر پوریا زرشناس خود را فردی “موفق” نمی‌داند، بلکه بیشتر خود را انسانی «خوشحال» می‌بیند. او این خوشحالی را مدیون دعای خیر مادر و حمایت‌های بی‌دریغ پدر می‌داند. با وجود تفاوت‌های اخلاقی و فکری با والدینش، باور دارد که قلب هر انسانی باید به خانه‌ای گرم متصل باشد و اعضای آن خانه، چه متفاوت و چه شبیه به هم، باید در کنار هم با عشق زندگی کنند.

دریافت تقدیرنامه پوریا زرشناس مخترع

مصاحبه با دکتر پوریا زرشناس | پاسخ به 46 سوال متداول

1- از یک سوال جالب شروع کنیم: امروز چه چیزی باعث خوشحالی شما شد؟

امروز پسربچه‌ای را دیدم که یک گربه‌ی پرشین سفید و زیبا همراه خود به پارک آورده بود. حدود نیم‌ساعتی با گربه‌اش بازی کردیم و عکس گرفتیم. از همان ابتدا، عشق عمیق این پسر به گربه‌اش برایم تحسین‌برانگیز بود. این‌که کودکان از سنین پایین یاد می‌گیرند چگونه با حیوانات و موجودات زنده رفتار کنند، واقعاً ارزشمند است. روزم با این تجربه دلچسب ساخته شد. درود بر پدر و مادر این کودک که از این سنین ابتدایی، رابطه‌ی صحیح با حیوانات را به او آموزش داده‌اند.

این ماجرا من را به یاد اتفاقی که چند سال پیش رخ داد، انداخت. یک بار در یکی از شرقی‌ترین نقاط تهران بودم و برای انجام کاری عجله داشتم. به یک پارک خلوت رفتم و به سرعت وارد دستشویی شدم. هنگام خروج، متوجه شدم پیرمردی افغانستانی که به نظر خسته می‌آمد و تازه کف دستشویی را تمیز کرده بود، دوباره مشغول تی‌کشیدن ردپای من است. کمی شرمنده شدم و برای قدردانی با او صحبت کردم. با مهربانی و با وجود لکنت زبان، به سؤالاتم پاسخ می‌داد. موقعی که خواستم از دستشویی خارج شوم، متوجه شدم که می‌خواهد با من دست بدهد. آن زمان اوایل دوران کرونا بود و من کمی درنگ کردم، اما در نهایت دستم را به طرفش دراز کردم. پیرمرد هم مرا در آغوش گرفت و دستی بر پشتم زد. وقتی از هم جدا شدیم، با لحنی پر از تنهایی گفت: “باز هم به من سر بزن، غریبم اینجا و کسی نیست باهاش صحبت کنم.”

از تعجب پرسیدم: “مگر فارسی حرف نمی‌زنی؟ چرا کسی نیست باهاش حرف بزنی؟”
او پاسخ داد: “هستند، اما کسی دوستم نیست و مثل تو من را نمی‌فهمند.”
قول دادم که باز هم به او سر بزنم. بعد از کمی فکر، به این نتیجه رسیدم شاید مشکل مالی داشته باشد. پرسیدم: “حاجی، کمکی چیزی نمی‌خواهی؟”
با لبخندی پاسخ داد: “نه، هیچ کمکی نمی‌خواهم، فقط هر از گاهی بیا تا با هم حرف بزنیم.”

از آن به بعد، هر وقت فرصت می‌شد، با اتوبوس به شرق تهران می‌رفتم و او را می‌دیدم. یک روز که به پارک رفتم، فهمیدم که روی چمن‌ها در نهایت آرامش دراز کشیده و از دنیا رفته است. برایم دو کتاب به‌جا گذاشته بود و شماره تلفنم را هم روی آن‌ها نوشته بود تا به دستم برسد. او حتی در این معاشرت‌های کوتاه فهمیده بود که چیزی که من را سرمست می‌کند، کتاب است.

گاهی آدم‌ها فقط نیاز دارند کسی آن‌ها را بفهمد؛ وگرنه مدعی زیاد است!

2- مدارک دانشگاهی که تاکنون کسب کردید، چیست؟

  • دکتری اقتصاد بین الملل، گرایش انرژی های تجدیدپذیر- دانشگاه ابن سینا مجارستان
  • دکتری شیمی معدنی – دانشگاه آزاد اسلامی تهران
  • کارشناسی ارشد مدیریت تکنولوژی، گرایش تحقیق و توسعه – دانشگاه آزاد اسلامی تهران
  • کارشناسی ارشد اقتصاد انرژی – دانشگاه آزاد اسلامی تهران
  • کارشناسی ارشد شیمی پلیمر – دانشگاه آزاد اسلامی تهران
  • کارشناسی ارشد شیمی معدنی – دانشگاه شهید بهشتی تهران
  • کارشناسی شیمی محض – دانشگاه شهید بهشتی تهران
  • کارشناسی شیمی کاربردی – دانشگاه آزاد اسلامی تهران

3- در حال حاضر به چه شغلی مشغول هستید؟

خب در حال حاضر توی دوتا دانشگاه خارج از ایران تدریس می کنم و همزمان با چندتا آکادمی علمی هم در حوزه های تحقیقاتی و صنعتی همکاری دارم. یک گروه علمی تحقیقاتی بین المللی رو هم سرپرستی می کنم، که مقر اصلی اون در شهر ژنو سوئیس هست.

4- اگر شغل فعلی تان را نداشتین، مشغول چه کاری بودین؟

من انتخاب نکردم که شیمی بخوانم، بلکه این شیمی بود که مرا به سوی خود کشید. در واقع، قصد داشتم حقوق بین‌الملل بخوانم، اما سال‌های زیادی در دانشکده شیمی، استادان مدام می‌گفتند چرا علوم سیاسی نمی‌خوانی به جای شیمی؟

با این حال، امروز اگر شیمی‌دان نبودم، احتمالاً یک قنادی راه‌اندازی می‌کردم. شغلی است جذاب و دل‌نشین که جذابیتش وقتی بیشتر می‌شود که خلاقیت را در تولید شیرینی‌های جدید به کار ببریم. خیلی وقت‌ها می‌بینم که بیشتر قنادی‌ها در ۹۰ درصد محصولاتشان به هم شبیه هستند و به نظر نمی‌رسد تمایلی به خلق شیرینی‌های تازه و خوشمزه داشته باشند!

ایده‌آلم این است که قنادی‌ای ایجاد کنم که شبیه یک کافه-قنادی باشد. یک نیم‌طبقه داشته باشد که پر از کتاب‌های خواندنی باشد و در کنار آن، تلویزیونی برای شب‌های تعطیل که بتوان جلسات نقد فیلم برگزار کرد.

5- داستان خود را از دوران کودکی تا پایان دوران مدرسه تعریف کنید

در دوران کودکی، سعی می‌کردم فردی آرام و سر به زیر باشم. دو اتفاق جالب در دوره دبستان برایم رخ داد. اولین مورد، کسب مقام اول در مسابقات داستان‌نویسی کشوری بود. در سن ۸ سالگی، موفق شدم در سطح ملی جایزه‌ای از آموزش و پرورش کل کشور دریافت کنم. این تجربه باعث شد که دریابم با تلاش و پشتکار، بسیاری از کارها شدنی است، البته وقتی که شرایط و بستر مناسب فراهم باشد.

اتفاق دیگر، انتخابات شورای دانش‌آموزی مدرسه بود. در یک مدرسه با ۶۰۰ دانش‌آموز، توانستم نزدیک به ۵۰۰ رأی کسب کنم. این موفقیت را مدیون تبلیغات خوبی می‌دانم که برای خودم انجام داده بودم. البته آن دوره‌ی سر به زیر بودن تا دبیرستان ادامه نداشت. در دوران دبیرستان، طی ۴ سال، در ۴ دبیرستان مختلف تحصیل کردم تا دیپلم و پیش‌دانشگاهی را به پایان برسانم. گویا دیگر نمی‌شد آن پسر آرام را در کنترل نگه داشت!

رزومه دکتر پوریا زرشناس

6- وضعیت و سطح درآمدی خانواده شما در اوایل کودکی چگونه بود؟

من در خانواده‌ای بزرگ شدم که هرچند نمی‌توان گفت ثروتمند بودیم، اما خوشبختانه از نظر مالی مشکلی نداشتیم. با این حال، آنچه بیش از ثروت و درآمد برای من اهمیت داشت، توجه ویژه‌ای بود که پدر و مادرم به رشد فکری و هنری من داشتند. پیش از رسیدن به دوازده سالگی، کتابخانه‌ای بزرگ داشتم و خوشبختانه تمامی دوستان و اقوام نیز از علاقه‌ام به کتاب آگاه بودند و اغلب کتاب‌های متنوع و گوناگون به عنوان هدیه به من می‌دادند.

چندین بار مجموعه کتاب‌هایم را به کتابخانه‌های عمومی اهدا کرده‌ام، اما اکنون که اینجا هستم و با شما صحبت می‌کنم، در حالی که یک کتابخانه دیواری بزرگ با حدود ۲۰۰۰ جلد کتاب دارم، هنوز حدود ۱۰۰ جلد از کتاب‌هایم جایی ندارند و در نقاط مختلف اتاقم پراکنده شده‌اند.

7- اولین جرقه شروع کار از چه زمانی به ذهنتون اومد؟

در واقع هیچ‌وقت به کار و درآمد ناشی از آن فکر نمی‌کردم و حتی اکنون هم توجه چندانی به آن ندارم. اعتقاد دارم که اگر فردی در یک حوزه به طور عمیق فعالیت کند و مهارت‌های لازم را در زمینه تخصصی خود به دست آورد، به طور طبیعی به سمت حرفه‌ای شدن سوق داده می‌شود. و بدیهی است که افراد حرفه‌ای معمولاً درآمد مناسبی دارند. به بیان دیگر، باور دارم که شانس همیشه به سراغ کسانی می‌آید که خود را در مسیر آن قرار می‌دهند. بنابراین تلاش مستمر و بی‌وقفه، وقتی در مسیر صحیح باشد، به طور خودکار نتایج دیگر را نیز به همراه می‌آورد.

به همین دلیل، اولین باری که ایده شروع کار به ذهنم خطور کرده باشد را به خاطر نمی‌آورم، چرا که خوشبختانه همواره دیگران زحمت فکر کردن به شروع کار را کشیده‌اند و با لطف‌شان مرا دعوت به کار کرده‌اند.

8- اولین کسب و کار حرفه ای شما چی بود؟

در سن ۲۰ سالگی به یک پروژه تحقیقاتی در زمینه تولید لوازم آرایشی و بهداشتی دعوت شدم. این تجربه برایم بسیار ارزشمند بود و از آنجایی که در دوران دانشجویی همزمان در حوزه تخصصی خود مشغول به کار شدم، جذابیت خاصی داشت. همچنین، اولین دستمزد رسمی من در این پروژه حقوق قابل توجهی بود.

9- در مسیر موفقیت خود با چه چالش هایی روبرو بوده اید؟

هر مسیری، چه منتهی به موفقیت باشد و چه به شکست، پر از چالش است. طبیعتاً مانند هر انسان دیگری، من نیز با چالش‌هایی روبرو شدم که مرا آزرده‌اند. یکی از اصلی‌ترین آن‌ها استرس ناشی از کمال‌گرایی مفرط است که در هر لحظه از مسیر، ما را به سمت دست کشیدن از تلاش سوق می‌دهد. اما از یک جایی به بعد، دیگر کاملاً بی‌خیال نتیجه شدم و تنها سعی کردم ضمن تلاش مداوم، از مسیر لذت ببرم و نتیجه را به دیگری بسپارم.

این مقاله را حتما بخوانید:  بیوگرافی دکتر گلناز سعیدی استاد دانشگاه و پژوهشگر

اعتقاد دارم که ما بی‌صاحب آفریده نشده‌ایم و کسی که ما را آفریده است، باید نگرانی آفریده‌هایش را بر عهده بگیرد. این مسئولیت من نیست؛ پس چرا باید بابتش نگران باشم؟

9- آیا شده در طول مسیر موفقیت تان، از اینکه موفق نشوید و شکست بخورید، واهمه ای داشته باشید؟

افرادی که در مناطق محروم مرزی و تحت تأثیر شدید سیاست، زندگی همراه با تبعیض را تجربه کرده‌اند، ترس از شکست برایشان مفهومی ندارد! اما برای افرادی همچون بنده و هم‌نسلانم، ترس از عدم موفقیت بسیار پررنگ‌تر است. ممکن است پرسیده شود که تفاوت این دو در چیست؟ تفاوت اساسی در این است که شکست، نتیجه انتخاب و تصمیم فرد است! اما عدم موفقیت اغلب به دلیل وجود موانعی همچون رانت‌خواری و وجود افراد دارای امتیاز بیشتر رخ می‌دهد که به صورت غیرعادلانه از فرصت‌ها بهره‌مند می‌شوند.

10- افراد یا دلایل موثر شما در موفقیت چه کسانی یا چه چیزایی بوده اند؟!

در دوره‌ای از زندگی‌ام، متوجه شدم که شیمی اصلاً رشته مورد علاقه‌ام نیست! قصد داشتم انصراف بدهم، اما با مخالفت خانواده مواجه شدم. زندگی شخصی‌ام تحت تأثیر این تصمیم قرار گرفته بود؛ نه شب‌ها خواب راحتی داشتم و نه روزها انگیزه‌ای برای انجام کاری. داستانی از دنیس برکمپ، بازیکن معروف آرسنال اوایل قرن ۲۱، خیلی با وضعیت من همخوانی داشت. یک روز خبرنگاری از او پرسید: “نظرتان درباره بازی فردا با منچستر یونایتد چیست؟” برکمپ جواب داد: “هیچ نظری ندارم!” خبرنگار متعجب شد و پرسید: “چطور ممکن است نظری نداشته باشید؟” برکمپ گفت: “من بازیکن فوتبال هستم و این شغل من است. اما خارج از زمین فوتبال اصلاً به فوتبال فکر نمی‌کنم، چون به آن علاقه‌ای ندارم!”

من هم به این نتیجه رسیدم که شیمی نه عشق من، بلکه شغلم شده بود، شغلی که حتی از آن متنفر شده بودم. در نهایت، خانم دکتر تصویری، استاد راهنمایم در مقطع کارشناسی، به کمک چند نفر از اساتید دیگر دانشکده، فرصتی فراهم کردند تا بتوانم خودم را پیدا کنم. همچنین کمک‌های فکری معلم عربی دوران نوجوانی‌ام، جناب محمدرضا ساداتی‌شاد، و دکتر کیانا جهانی (روانشناس) بسیار تأثیرگذار بود و باعث شد به زندگی عادی بازگردم.

واقعاً آدم‌های مهم زندگی شاید بیشتر از پنج نفر نباشند، اما اگر در لحظه مناسب به داد آدم نرسند، ممکن است همه چیز خیلی زود به پایان برسد. خوشحالم که همه چیز زود تمام نشد. امروز که خودم این طرف میز و در مقابل دانشجویان به عنوان مدرس نشسته‌ام، متوجه نیاز این بچه‌ها به شنیده شدن و حل مشکلاتشان شده‌ام. امیدوارم هنوز هم در دنیا آدم‌های خوبی باشند که نسل جوان را از انحطاط و انحراف نجات دهند.

همیشه به دانشجویانم می‌گویم: تلاش کنید علاوه بر لذت بردن از مسیر، ثروتمند هم باشید. ثروت به معنای داشتن دارایی‌هایی است که دیگران هم آرزوی داشتن آن‌ها را دارند. اگر در یک جزیره دورافتاده با یک میلیون دلار پول نقد باشید، ثروتمند نیستید؛ فقط کسی هستید که مقدار زیادی کاغذ بی‌ارزش دارد، چون با آن پول نمی‌توانید چیزی بخرید و کسی هم نمی‌خواهد جای شما باشد. در آن جزیره، اگر ماهیگیر یا شناگر خوبی باشید، ثروتمندید. بنابراین، اگر استاد فلسفه یا هنرمند باشید، شاید در کابل ثروتمند نباشید، اما در پاریس ثروتمندید. در نهایت، همیشه جمع‌هایی را انتخاب کنید که در آن‌ها دارایی‌هایتان به‌عنوان ثروت شناخته شوند.

11- تأثیر خانواده در مسیر موفقیت شما چه بوده است؟ آیا آن ها با شما مخالفت می کردند؟

با اینکه در مواردی اختلاف نظرهایی بین من و خانواده‌ام وجود داشته، اما پشتیبانی اصلی من همیشه از طرف پدر و مادری بوده که معتقدم، مثل بسیاری از والدین در مشرق زمین، به‌ویژه ایران، تمام ظرفیت خود را برای حمایت از فرزندشان به کار گرفته‌اند. اگر حمایت فکری، روحی و مالی آن‌ها نبود، مسلماً امروز چیزی نداشتم. با این حال، در مواقعی که مخالفت‌هایی وجود داشت، هم آن‌ها به من اجازه دادند تا افکار و نظراتم را عملی کنم و هم خودم به این فکر کردم که در نهایت، این من هستم که باید پاسخگوی انتخاب‌هایم باشم. نمی‌توانم بگویم “نشد” یا “نگذاشتند”. به همین دلیل، بعد از بررسی‌های متعدد و مشورت‌های مختلف، دست به اقدام زدم و در بسیاری از موارد هم موفق شدم.

کمال‌طلبی این روزها مورد انتقاد زیادی قرار می‌گیرد و به شکلی از آن صحبت می‌شود که انگار یک بیماری است و باید ریشه‌کن شود. البته که کمال‌طلبی در برخی موارد افراطی می‌شود و می‌تواند به ضرر فرد و حتی بازده شغلی‌اش باشد، اما اینکه آن را به‌عنوان یک بیماری ببینیم و سعی کنیم از جامعه و نسل‌های آینده حذفش کنیم، بسیار سطحی‌نگرانه است. مخالفان کمال‌طلبی نمی‌دانند که بسیاری از کالاها و خدماتی که استفاده می‌کنند، توسط همین افراد کمال‌طلب تولید شده‌اند.

تعداد زیادی از مهندسان و مدیران کمال‌طلب در بوئینگ هواپیماهایی می‌سازند که سقوط نمی‌کنند؛ هیچ‌کس حاضر نیست سوار هواپیمایی شود که توسط افراد بی‌خیال ساخته شده است. اگر مدیران وسواسی در رستوران‌ها نباشند، بسیاری از مشتری‌ها دچار مسمومیت می‌شوند. وقتی به دنبال دکتر هستیم، بهترین را می‌خواهیم؛ همان پزشکی که با وسواس درس خوانده و تمرین کرده تا بتواند دقیق‌ترین تشخیص‌ها را ارائه دهد.

در نهایت، حتی اگر شعارهای زیبایی درباره مبارزه با کمال‌طلبی بدهیم، در عمل همیشه به دنبال کالاها و خدماتی هستیم که توسط این افراد تولید شده‌اند. اگر اجداد ما به این نتیجه می‌رسیدند که کمال‌طلبی حس مخرب و غیرکاربردی است، بشریت نه تنها این حجم از پیشرفت علمی و هنری را نداشت، بلکه شاید حتی چرخ برای گاری را هم اختراع نمی‌کرد.

درست مثل انتخاب محصولات لبنی، بهترین بستنی از همان کارخانه‌ای است که بدترین ماست را تولید می‌کند. هر برند یک محصول خوب دارد و ممکن است در سایر محصولات ضعیف عمل کند. همین انتظار را نمی‌توان از یک فرد در رابطه داشت که تمام نیازها و خواسته‌های ما را برآورده کند. باید بر اساس معیارهای اصلی‌مان انتخاب کنیم و در سایر موارد انعطاف‌پذیر باشیم.

12- دلیل موفقیت خود را مدیون چه چیزی یا چه کسی می دانید؟ چه کسی بیشترین نقش را در موفقیت تان داشته است؟

من خودم را فردی خیلی موفق نمی‌دانم، اما می‌توانم خودم را فردی خوشحال بدانم. دلیل این خوشحالی و حال خوب را، در درجه اول، لطف آفریدگار مهربان و سپس مادرم می‌دانم—که با صبوری و دعاهای خیرش همیشه پشتیبانم بوده—و بعد از مادرم، پدرم را به خاطر حمایت‌های بی‌دریغش، که هرگز در سختی‌ها تنهایم نگذاشته است. واقعاً مهم است که در روزهای سخت، دلگرم به خانه‌ای باشید که افراد در آن پناهگاه شما هستند. همان‌طور که زنده‌یاد ناصر عبداللهی گفته است:

هیچ جای دنیا برایمان مثل خانه صمیمی نیست
و با هیچ‌کس مثل خانه، دوستی‌هایمان قدیمی نیست.

13- آیا شده در طول مسیر موفقیت تان، از اینکه موفق نشوید و شکست بخورید، واهمه ای داشته باشید؟

بسیار پیش آمده که حتی در مسیر موفقیتی که به‌نسبت ساده و دست‌یافتنی است، دچار استرس شده‌ام و نگران نرسیدن به مقصد بوده‌ام؛ اما همیشه این جمله در اتاق کارم، در مقابل چشمانم قرار دارد:

«امروز سخت است و فردا دشوارتر! اما روز پس از فردا زیبا خواهد بود… با این حال، بیشتر مردم در غروب فردا از تلاش دست می‌کشند!»

سوابق دکتر پوریا زرشناس مخترع جهانی

14- آیا تاکنون در همایش، کنفرانس یا دوره ای ملی و بین المللی شرکت کرده یا سخنرانی کرده اید؟

بله – در بیش از 85 دوره تخصصی داخلی و خارجی شرکت کرده ام و در بیش از 110 کنفرانس علمی بین المللی سخنرانی داشته ام.

15- سوابق و افتخارات شغلی و اجرایی شما چیست؟

از سال 1392 هجری شمسی، فعالیت‌های آموزشی، پژوهشی و اجرایی خود را آغاز کرده‌ام. در این مدت به‌طور ویژه در زمینه‌های مسائل جهانی آب، انرژی، محیط زیست و توسعه پایدار تمرکز و دغدغه داشته‌ام. تجربه‌های متنوعی را در سطح دانشگاه، صنعت و همچنین شرکت‌های خصوصی و دولتی به دست آورده‌ام. تاکنون در بیش از 90 پروژه تحقیقاتی، صنعتی و دانشگاهی مشارکت فعال داشته‌ام و بیش از 100 عنوان کتاب تخصصی تألیف کرده‌ام که بیش از 70 عنوان آن‌ها به زبان انگلیسی در خارج از ایران به چاپ رسیده و به 6 زبان فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی و روسی ترجمه شده است.

همچنین تا به امروز حدود 225 مقاله در نشریات بین‌المللی و کنفرانس‌های علمی ارائه کرده‌ام و موفق به کسب 43 جایزه علمی ملی و بین‌المللی شده‌ام. علاوه بر این، 3 مدال جهانی از مسابقات جهانی فدراسیون مخترعین به دست آورده‌ام. به‌عنوان عضو حدود 40 انجمن علمی-تحقیقاتی تخصصی و تدریس در چند آکادمی علمی و دانشگاه نیز سابقه دارم. تاکنون 8 عنوان اختراع و 3 نظریه به نام خود به ثبت رسانده‌ام که یکی از آن‌ها پلیمر اختصاصی است که به نام من ثبت شده است.

یکی از نظریه‌های مهم من، نظریه “پیش‌بینی زلزله زرشناس” (Z.E.P.T) است که با همکاری انجمن زمین‌شناسی آمریکا ثبت شده است. این نظریه در زمینه پیش‌بینی زلزله مطرح است. نظریه دیگری نیز در زمینه انتقال داده‌ها از طریق انرژی‌های بالا، با همکاری انجمن سلطنتی فیزیک انگلستان به ثبت رسیده است. نظریه سوم من به بررسی رابطه مستقیم بین توسعه پایدار اقتصادی و افزایش استفاده از انرژی‌های نو پرداخته و این نیز یکی از تحقیقات برجسته من در حوزه توسعه پایدار است.

16- به نسبت سن تان نوشته های زیادی دارید، علت آن چیست؟

علتش به فراموشی برمی‌گردد. مطابق حدیثی از پیامبر اسلام (ص) که فرموده‌اند: «قَیِّدُوا العِلْمَ بِالکِتابَةِ»؛ یعنی دانش را با نگارش در بند بکشید. گاهی احساس می‌کردم که تجربیات و دانسته‌هایی که طی سال‌ها به دست آورده‌ام در معرض نابودی و فراموشی قرار دارند. به همین دلیل، پنج سال پیش تصمیم گرفتم که همه آموخته‌ها و تجربیاتم را دسته‌بندی کرده و به شکلی منظم و مرتب به نگارش درآورم. هر چه بیشتر ادامه دادم، متوجه شدم که این افکار و تجربیات پایانی ندارند. از این رو، در کنار مشغله‌های روزانه، بیشتر شب‌ها را در سکوت و آرامش به نوشتن اختصاص می‌دهم.

17- قصد دارید تا ه زمانی نوشتن را ادامه دهید؟

بسیاری از افراد این سوال را از من می‌پرسند… راستش فکر می‌کنم تا آخر عمر نوشتن به نوعی سرگرمی من است. زمانی که مشغول نوشتن هستم، کاملاً در آن غرق می‌شوم، خودم را پیدا می‌کنم و پس از یک روز سخت کاری که ممکن است از شدت خستگی حتی خوابم نبرد، به یک آرامش عمیق دست پیدا می‌کنم و ذهنم را مرتب می‌کنم. به نوعی هنگام نوشتن، از هیاهوی جهان رهایی می‌یابم!

18- دیدیم که مقالات سیاسی و اجتماعی زیادی را در رسانه های جمعی منتشر می کنید! علت آن چیست؟

علایق سیاسی من ریشه در همان علاقه‌مندی‌های فردی‌ام دارد و وقتی کسی به موضوعی علاقه‌مند باشد، طبیعی است که درباره‌اش مطالعه کند. علاوه بر این، چه بخواهیم چه نخواهیم، ما انسان‌های سیاسی هستیم، به‌ویژه در منطقه‌ای مثل خاورمیانه. اجازه دهید یک مثال جالب بزنم:

یکی از اشتباهات رایج بین متفکران این بود که تصور می‌کردند اگر کشورها به دموکراسی برسند، دیگر جنگی رخ نخواهد داد. استدلالشان این بود که وقتی مردم در قدرت باشند، برای حفظ جان خود نمی‌گذارند افراد جنگ‌طلب به قدرت برسند. این استدلال در ظاهر منطقی به نظر می‌رسد، اما بارها در عمل نقض شده است.

به‌عنوان مثال، مردمی که لویی شانزدهم را اعدام کردند و دموکراسی را جشن گرفتند، چند سال بعد تحت رهبری ناپلئون درگیر جنگ با تمام اروپا شدند. یا آلمانی‌ها، پس از شکست قیصر در جنگ جهانی اول و تأسیس دموکراسی بی‌نظیر وایمار، گمان کردند از شر جنگ خلاص شده‌اند، اما تنها چند سال بعد اجساد فرزندانشان را در جنگ جهانی دوم جمع‌آوری می‌کردند.

نکته جالب این است که در همان زمان اسپانیا تحت حکومت دیکتاتور معروفی به نام فرانکو قرار داشت. و حتی جالب‌تر اینکه اسپانیا یکی از معدود کشورهای اروپایی بود که توانست در جنگ جهانی شرکت نکند و نه تنها مردمش را از جنگ، بلکه از بلای کمونیسم نیز نجات دهد. امروزه اسپانیا از نظر شاخص‌های دموکراسی حتی از آمریکا و انگلستان بالاتر است.

مثال‌هایی از گروه‌هایی که به قدرت رسیدنشان می‌تواند علیه خود دموکراسی عمل کند را پیش‌تر با جزئیات بیان کردم. از جمله معروف‌ترین این گروه‌ها می‌توان به نازی‌ها در آلمان، اخوان‌المسلمین در مصر، طالبان در افغانستان و حتی کمونیسم در آمریکا اشاره کرد! شاید این آخری برایتان عجیب باشد.

اگر درباره مک‌کارتیسم جست‌وجو کنید، متوجه می‌شوید که در دوران جنگ سرد، حتی در آمریکا برای چند سال نوعی از دیکتاتوری و تفتیش عقاید برقرار شد. زیرا دریافتند که دموکراسی در دفاع از خود ضعیف‌تر از آن است که به نظر می‌رسد. حتی در کشوری مثل آمریکا با تمامی ادعاها، نهادهای قدرتمند دموکراتیک و تفکیک قوا، این ترس وجود داشت و به‌حق هم بود.

آن‌ها می‌دانستند که راه دادن کمونیست‌ها به قدرت یک مسیر یک‌طرفه است. اگر یک بار به قدرت برسند، دیگر به این سادگی از قدرت کنار نمی‌روند و این امر به از دست رفتن همیشگی دموکراسی منجر خواهد شد.

19- تاکنون با کدام برندهای مطرح صنعتی همکاری داشته اید؟ یک تجربه خوب یا بد آموزنده از این همکاری ها را بیان کنید.

در طول سال‌ها افتخار همکاری با برندهای معتبر داخلی و بین‌المللی همچون گلرنگ، شرکت آلومینیوم ایران (ایرالکو)، شرکت آب و فاضلاب، فولاد خوزستان، شرکت ملی صنایع مس ایران، ذوب‌آهن اصفهان، شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی نفت امارات و شرکت قطر انرژی را داشته‌ام و از آن‌ها تجارب ارزشمندی کسب کرده‌ام.

اما آنچه به‌طور ویژه در این سال‌ها آموخته‌ام، اهمیت کار گروهی و سعه صدر است. تا زمانی که مدیران یک سیستم توانایی کار گروهی و تیم‌سازی را نداشته باشند، همکاری با آن‌ها نیازمند صبر ایوب، عمر نوح و شمشیر علی(ع) است. به همین دلیل، بارها در شرکت‌های بزرگ و معتبر مشغول به کار شده‌ام، اما به‌محض اینکه متوجه عدم تعامل مناسب با مدیرانم شده‌ام، به راحتی تصمیم به استعفا گرفته‌ام. شاید بخشی از این مسئله به من بازمی‌گشت و می‌توانستم تحمل خود را افزایش دهم، اما انتخابم همین بوده است؛ زیرا مطمئن بودم اگر در آن سیستم (که از نظر من بیمار بود) باقی می‌ماندم، فرصت‌های تجربیات شگفت‌انگیز بعدی را از دست می‌دادم.

نباید فراموش کنیم که تنها یک بار زندگی می‌کنیم و حیف است که این فرصت را به درستی استفاده نکنیم، به‌خصوص در یک سیستم کاری ناکارآمد!

20- برای کسانی که می خواهند شغلی را شروع کنند، چه پیشنهادی دارید؟

به نظرم اگر فردی علاقه خود را می‌شناسد و زمینه کاری مناسب برایش فراهم است، باید با اعتماد به نفس شروع کند. اما اگر هنوز به علاقه‌اش پی نبرده، بهتر است از تست‌های معتبر مانند MBTI استفاده کرده و با یک مشاور حرفه‌ای مشورت کند تا بهترین مسیر را انتخاب کند. با این حال، یک نکته قطعی است؛ نباید منتظر فرصت ایده‌آل بمانند. بهتر است از جایی، حتی اگر غیر مرتبط باشد، شروع کنند تا به تدریج به جایگاه مطلوب خود نزدیک شوند. بسیاری از پروژه‌های بزرگ از دل کارهایی که در دوره جوانی آغاز می‌شوند، شکل می‌گیرند.

مثالی ساده: شاید فردی تخصصی در حوزه قالب‌های صنعتی داشته باشد، اما به دلیل نداشتن سابقه کاری مرتبط، در این حوزه نتواند مشغول به کار شود. هیچ اشکالی ندارد! حتی اگر این فرد در ۲۰ سالگی در یک رستوران مشغول به کار ساده‌ای شود، در این مدت هم استقلال مالی پیدا می‌کند و هم فرصت‌های مناسب را بهتر می‌شناسد. می‌تواند به تدریج با کارآموزی و کسب تجربه، طی سه سال به شغل مورد نظر خود دست یابد.

البته ممکن است حتی در همان رستوران با مشتریانی آشنا شود که او را به کار در حوزه دلخواهش دعوت کنند. شاید این اتفاق به‌نظر رویایی بیاید، اما در هر صورت، شروع به کار و حرکت به سمت هدف، شانس موفقیت را بیشتر می‌کند تا اینکه در خانه بماند و کسی او را نبیند.

21- آیا شغلی که به آن مشغول هستید را برای جوانان توصیه می کنید یا خیر؟

یک روز کسی از من پرسید: “شغل رویایی‌ات چیست؟” پاسخ دادم: “چرا ذهنت آن‌قدر محدود است که حتی در رویاهایت هم به دنبال شغل مورد علاقه می‌گردی؟! من در رویاهایم فقط می‌خواهم استراحت کنم!”
به همین دلیل، به نظر من، چیزی به نام شغل مورد علاقه واقعیت ندارد. بهترین حالت این است که ماه به ماه حساب بانکی‌مان به‌طور مرتب شارژ شود!

اما در مورد کارهایی که به آن‌ها مشغول هستم، چون مخاطبان اصلی من عمدتاً دانشجویان و جوانان هستند، باید بگویم که عشق، مهم‌ترین عامل در هر شغل و البته در شغل من است! شما یا باید به دنبال شغلی بروید که از آن حس خوبی می‌گیرید، یا باید شغلی که به آن مشغول هستید را دوست داشته باشید! البته در سال‌های اول دهه بیست سالگی این کار آسان‌تر و ممکن‌تر است؛ اما هرچه سن بالاتر می‌رود، سازگاری با آن دشوارتر می‌شود.

این مقاله را حتما بخوانید:  بیوگرافی محمد رضا حسن زاده مرد حافظه جهان

22- معمولا دیگران از فهمیدن چه چیزی درباره ات شگفت زده می شوند؟

خیلی‌ها وقتی می‌فهمند که برای تماشای یک مسابقه فوتبال، به‌ویژه بازی‌های تیم ملی، چقدر هیجان‌زده می‌شوم، بسیار متعجب می‌شوند. باورشان نمی‌شود که یک مسابقه تا این اندازه برای من مهم باشد و برای دیدنش برنامه‌ریزی می‌کنم. حتماً پای تلویزیون می‌نشینم، پیراهن تیم ملی را می‌پوشم، گوشی تلفن همراهم را خاموش می‌کنم و با دقت بازی را تماشا می‌کنم. هنوز هم چیزی بهتر از این پیدا نکرده‌ام که بتواند من را اینقدر شاداب و هیجان‌زده کند و همچنان نمی‌دانم چرا؟! خب این هم نوعی علاقه است دیگر!

پس ورزش هم دنبال می‌کنید؟ بله، به نوعی می‌توان گفت. ورزش را به شکلی فلسفی دنبال می‌کنم. گری لینه‌کر، مهاجم سابق تیم فوتبال انگلستان، تعریفی ساده از فوتبال دارد: «فوتبال ورزشی است که در آن 22 نفر 90 دقیقه دنبال توپ می‌دوند و در پایان آلمان‌ها برنده می‌شوند.» این جمله طنزی در خود دارد و به تلاش همیشگی فوتبال آلمان تا لحظه آخر اشاره می‌کند. این تلاش هیچ ارتباطی به نتیجه ندارد؛ برای آلمان‌ها تفاوتی نمی‌کند که 7 گل به برزیل زده باشند یا 5 گل از انگلستان خورده باشند. آنها با تمام انرژی تا آخرین لحظه دست از تلاش نمی‌کشند. در خاورمیانه، تقابل فوتبال ایران و عربستان همواره فراتر از یک مسابقه فوتبال بوده است. این رقابت از دو نگرش متفاوت به اسلام تا نبرد عرب و عجم و جنگ قدرت‌های منطقه‌ای است. اما من همیشه به تیم برزیل علاقه داشته‌ام. نه به این دلیل که بهتر از بقیه است، بلکه به‌خاطر این که در کودکی، زمانی که از فوتبال چیزی نمی‌فهمیدم، دیدم که بیشتر دوستان و اطرافیانم به برزیل علاقه دارند و من هم طرفدار برزیل شدم.

اگر الآن کسی از من بپرسد چرا برزیل و تکنیکش را بهترین می‌دانم، برایش یک جزوه 40 صفحه‌ای از دلایل منطقی ارائه می‌کنم. اما این تغییری در اصل موضوع ایجاد نمی‌کند. اصل موضوع این است که بخش بزرگی از باورهای ما زمانی شکل گرفته که سعی داشتیم همرنگ جماعت شویم. اگر فکر می‌کنی استثنایی هستی و باورهایت همگی بر پایه استدلال منطقی ساخته شده‌اند، بدان که هنوز به آن رشد نرسیده‌ای که با خودت صادق باشی.

به عنوان یک نکته پایانی باید بگویم: دینی که با آن بزرگ شده‌ای، هویت تو نیست. حتی نظر تو هم نیست، مگر این که درباره‌اش عمیقاً فکر کرده باشی. در چند سالی که نویسندگی و تدریس می‌کنم، همیشه در جلسه آخر کلاس، از دانشجویانم می‌خواهم بخشی تاریک از زندگی‌شان را برای من بنویسند. وقتی شروع به خواندن نوشته‌ها می‌کنم، با خودم می‌گویم: مگر می‌شود با این همه غم به زندگی ادامه داد؟ نوشته‌ها فراتر از غم و اندوه هستند؛ مسئله بزرگ‌تری در میان است. گاهی احساس می‌کنم که باید دیگر به کسی درس ندهم و فقط از آن‌ها بخواهم که درباره زیبایی‌های زندگی‌شان بنویسند، حتی اگر آن‌ها خشونت، خیانت و هزاران ظلم دیگر را تجربه کرده باشند.

سؤال اصلی این است: ما آدم‌ها با همدیگر چه می‌کنیم؟ نه این که از کجا آمده‌ایم یا بعد از مرگ به کجا خواهیم رفت. همان‌طور که دالای لاما می‌گوید: «سیاره ما دیگر نیازی به آدم‌های موفق ندارد! این سیاره به‌شدت نیازمند افراد صلح‌جو، درمانگر، ناجی، قصه‌گو و عاشق است.»

چیز متفاوتی بگویید…
چند سال پیش سریالی آلمانی به نام «دارک» پخش شد که همه درباره‌اش صحبت می‌کردند. سازنده آن سریال را با فیزیک کوانتوم و نظریه ریسمان به‌شدت پیچیده کرده بود، به‌گونه‌ای که حتی اگر جلوی انیشتین یا هایزنبرگ قرارش می‌دادی، می‌گفتند: «والا به خدا ما که نفهمیدیم چی به چی است!» در حالی که بلاگرهای مختلف، که خودشان نماینده‌ای از سطحی‌نگری بودند، آن را به عنوان شاهکاری بی‌نظیر معرفی می‌کردند. البته از نظر فیلم‌برداری و نورپردازی سریال بی‌نظیری بود، اما از لحاظ محتوا هیچ معنای خاصی نداشت.

نتیجه‌گیری این است که اگر فیلمی پیچیده و جذاب به نظر می‌رسد و شما از آن سردرنمی‌آورید، خجالت نکشید. این به این معنی نیست که فیلم عمیق و شما سطحی هستید. بسیاری از فیلم‌ها به عمد پیچیده ساخته می‌شوند تا خاص به نظر برسند.

اخیراً بسیاری از افراد به من می‌گویند که فکر می‌کنند دچار آلزایمر شده‌اند. در واقع آن‌ها فراموش‌کار نیستند. دلیل این اتفاق این است که مغزمان را بیش از حد پر از اطلاعات بی‌ربط کرده‌ایم. مغز ما برای این حجم از اطلاعات طراحی نشده است. درست است که مغز انسان هزاران ترابایت ظرفیت دارد، اما این به این معنا نیست که تمام اطلاعات را به‌طور دقیق ذخیره می‌کند.

از وقتی این مسئله را فهمیدم، دیگر مانند قبل برای یادگیری «همه چیز» اشتیاق ندارم. همچنان روزی چند ساعت مطالعه می‌کنم، اما کتاب‌ها و موضوعات را با دقت بیشتری انتخاب می‌کنم و سعی می‌کنم از مطالب جالب اما بی‌مصرف اجتناب کنم.

در نهایت، باید بگویم که گاهی وقت‌ها درک ما از زندگی مثل همان مثالی است که در کودکی برایم پیش آمد. چند روزی با اسباب‌بازی تفنگی که پدربزرگم از مکه برایم آورده بود، بازی می‌کردم و همه را کلافه کرده بودم. وقتی باتری تمام شد، دیگر نمی‌توانستم بازی کنم. امروز وقتی به این موضوع فکر می‌کنم، می‌بینم که بسیاری از انرژی‌ام را برای کارها و آدم‌های بی‌اهمیت هدر داده‌ام. در نهایت باید به فرزندانم بگویم: «مراقب باتری زندگی‌ات باش! بیهوده مصرفش نکن؛ شاید جایی که به آن نیاز داری، باتری تمام شود.»

23- بهترین قسمت شغل شما چیست؟

به عنوان یک کارشناس تحقیق و توسعه، حل یک مسئله و یافتن راه‌حل آن، برجسته‌ترین بخش شغل من است. شور و هیجانی که پس از حل یک مشکل به وجود می‌آید، وصف‌ناپذیر است، و آرامشی که پس از آن حاصل می‌شود، جای خود دارد.

24- بهترین شهر که تا به حال دیده اید کجا بوده است؟

در ایران، یزد با مردمان خونگرم و مهربانش و معماری سنتی بی‌نظیرش! و در خارج از ایران، شانگهای چین! شهری پرجنب‌وجوش، مدرن و سرزنده!

25- خود را چگونه فردی می بینید؟ ویژگی ها و علاقه مندی ها شما چیست؟

علاقه‌مندی‌ها؟ تماشای تلویزیون فوق‌العاده است! به‌ویژه زمانی که یک مسابقه فوتبال هیجان‌انگیز، فیلم سینمایی یا مستند جذاب پخش می‌شود.
و البته سفر… هر سفری، چه از نظر زمانی کوتاه باشد یا مکانی، حقیقتاً لایه‌ای جدید در روح ما ایجاد می‌کند. نوعی خودشناسی که حضرت مولانا آن را به زیبایی توصیف کرده: “بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی”

26- تابحال به چند کشور سفر کرده اید؟

تا امروز خوش‌اقبال بوده‌ام و به حدود ۶۰ کشور سفر کرده‌ام. امیدوارم بتوانم این عدد را به ۹۰ برسانم. هنوز مأموریت‌های ناتمام زیادی پیش رو دارم که از نظر خودم مهم‌ترینشان همین سفر کردن است.
خیلی اوقات به افرادی که بی‌حوصله هستند، می‌گویم: بلند شو، لباس‌هایت را بپوش و یک سفر کوتاه، حتی در حد گشت و گذار تا سر کوچه، آغاز کن و به پایان برسان! اگر شرایط از این هم سخت‌تر بود، مطالعه‌ی کتاب «سفر به دور اتاقم» اثر اگزویه دو مستر را توصیه می‌کنم.

شاید اگر سفر بیرونی (به شهرها و کشورها) ممکن نباشد، سفر درونی (سیر در ضمیر) گزینه‌ی مناسبی باشد!

گواهینامه افتخار دکتر پوریا زرشناس

27- اگر هیچ پولی نداشته باشید، ترجیح می دهید کجا سفر کنید؟

پارک سر کوچه! چقدر اتفاقات عجیب و غریبی در همین خیابان محل زندگی‌مان رخ می‌دهد و ما از آن‌ها بی‌خبر هستیم! کافی است فقط تا سر کوچه برویم و روی نیمکتش بنشینیم؛ یک فیلم رایگان و البته زنده را تماشا خواهیم کرد!

البته بسیاری اوقات با بچه‌های کوچک هم بازی می‌شوم و فوتبال، والیبال یا بدمینتون بازی می‌کنیم. همیشه هم وقتی که یک بزرگتر از خودشان پیشنهاد همبازی شدن می‌دهد، تعجب می‌کنند. انگار تصور می‌کنند که هر کسی که بزرگ می‌شود، دیگر دل و اشتیاق بازی کردن ندارد! بابا، ما پیر می‌شویم ولی بزرگ نه!

28- سبک زندگی و روتین روزانه شما به چه صورت است؟

من به نظم و پایبندی به برنامه‌های مشخص اعتقاد زیادی دارم، و گاهی این پایبندی بیش از حد ممکن است باعث دلخوری اطرافیانم شود. بر اساس تحقیقات متعدد در زمینه موفقیت در زندگی شغلی و شخصی و همچنین سلامت جسم و روح، محققان به این نتیجه رسیده‌اند که انرژی و توانایی‌های آگاهانه افراد در طول روز محدود است. این محدودیت، ضرورت استفاده بهینه از این انرژی را نشان می‌دهد. کسانی که روتین‌ها و عادت‌های مشخصی دارند، بیشتر با شگفتی‌های زندگی مواجه می‌شوند. در واقع، داشتن روتین نه تنها زندگی را مکانیکی نمی‌کند، بلکه ظرفیت‌ها، فرصت‌ها و موفقیت‌های فرد را افزایش داده و از یکنواختی جلوگیری می‌کند.

اگر شیفت کاری من شبانه نباشد، سعی می‌کنم سحرخیز باشم. بیداری قبل از طلوع آفتاب، حس همراهی با طبیعت را در من تقویت می‌کند و گویی که یک قدم از دیگران جلوتر هستم. من عاشق لحظات گرگ و میش صبحگاهی هستم؛ به‌ویژه لحظاتی که هنوز بیشتر گرگ است تا میش.

صرف یک صبحانه کامل برای من الزامی است و سعی می‌کنم همکارانم را هم به این عادت تشویق کنم. همان‌طور که یک ضرب‌المثل عربی می‌گوید: “صبحانه بدن را مثل یک میخ آهنی محکم می‌کند.” همچنین، صرف صبحانه جمعی و همراه با شوخی و خنده بخشی از برنامه صبحگاهی من است.

فعالیت‌هایی نظیر خلوت با خود، مدیتیشن، نوشتن افکار و خاطرات روزانه، تماس با خانواده و دوستان، پیاده‌روی زیر نور آفتاب، تماشای سریال یا فیلم، و مطالعه کتب غیردرسی در زمینه‌های فلسفه، روانشناسی و سیاست بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی روزانه من هستند. مطالعه اشعار سعدی و ابوسعید ابوالخیر و تأمل در آن‌ها نیز برای من بسیار لذت‌بخش است.

شاید برخی این کارها را وقت تلف کردن بدانند، اما من برای جلوگیری از افسردگی این کارها را به‌صورت روتین انجام می‌دهم. ما انسان‌های قرن 21 به‌طور عجیبی در معرض انواع مختلف افسردگی هستیم.

29- چه مستندی دوست دارید؟ شنیده ایم که بسیار به دیدن مستند علاقه مند هستید

من علاقه‌مند به تماشای مستندها هستم و از ژانرهای مختلفی لذت می‌برم. البته، مستندهای طبیعت و حیات وحش را نمی‌پسندم، اما مستندهای سیاسی و اجتماعی را با علاقه فراوان دنبال می‌کنم. اخیراً یک مستند از شبکه الجزیره درباره وضعیت لیبی پس از دوران قذافی دیدم که در آن با مردم، شخصیت‌های سیاسی و مقامات سازمان ملل گفتگو می‌شد.

این علاقه من به چنین موضوعاتی بیشتر به لطف دایی‌ام شکل گرفته است. او تحصیلات خود را تا مقطع دکترا در حوزه علوم سیاسی ادامه داده و از دوران نوجوانی‌ام مقالات و کتاب‌های زیادی را در این زمینه به من معرفی کرده است.

30- تفریحات شما چیست؟ آیا به ورزش خاصی علاقه مند هستید؟

سینما را بسیار دوست دارم. همچنان مانند دوران دانشجویی، هر هفته یکبار رفتن به سینما را در برنامه‌هایم قرار می‌دهم، حتی اگر در خارج از ایران باشم و حتی اگر زبان فیلم را متوجه نشوم. مثلاً در یکی از سفرهای تحقیقاتی‌ام به روسیه، با وجود این که هیچ آشنایی با زبان روسی نداشتم و خارج از محیط دانشگاه در سکوت وقت می‌گذراندم، باز هم به سینما می‌رفتم. به عقیده من، سینما جادوی عصر ماست و بستری برای انتقال پیام‌های بسیاری است. برایم عجیب است که بسیاری از افراد ممکن است در طول یک سال حتی ۱۰ فیلم هم نبینند. فیلم‌ها به نوعی بازتاب وجودی ما انسان‌ها هستند.

علاوه بر سینما، شنا را نیز بسیار می‌پسندم؛ چرا که آب به واقع عنصری حیات‌بخش است. حتی قدم زدن چند دقیقه‌ای در آن، موجب تازگی روح و جسم می‌شود. همچنین، گلف و تیراندازی هم برایم جذاب هستند؛ تمرکز عمیقی که این دو ورزش در سکوت نیاز دارند، تأثیر فوق‌العاده‌ای بر آرامش ذهن دارد.

معاشرت با افراد مسن نیز به طور منظم در برنامه‌های هفتگی و ماهیانه‌ام قرار دارد. تجربیات گرانبهایی که از دل صحبت‌ها و خاطرات سالمندان به دست می‌آید، واقعاً شگفت‌انگیز است. گویی بلیطی رایگان برای جلوگیری از گرفتاری‌های زندگی دریافت می‌کنید! بسیاری اوقات از دل همین معاشرت‌ها و چای‌خوردن‌ها، از چالش‌هایی عبور کرده‌ام که به نظر می‌رسید عبور از آن‌ها غیرممکن است.

31- دلتنگ چه کسانی در گذشته هستید؟

مدتی است که دیگر دلتنگ گذشته نمی‌شوم… می‌دانی؟ حقیقت این است که گذشته، دیگر به پایان رسیده است! در واقع، اکنون بیشتر دلتنگ آینده‌ام. نگرانم که آیا می‌توانم آینده‌ای جذاب و پربار داشته باشم؛ آینده‌ای که در آن لذت ببرم، چیزهای جدید کشف کنم و به یادگیری ادامه دهم.

32- آیا از نظر شما، زن ها و مردها می توانند دوستان خوبی برای هم باشند؟

بله! این موضوع واقعاً دشوار است، به‌ویژه اگر افراد به تفاوت‌های بنیادین آگاه نباشند. بسیاری از اوقات، خانم‌ها از چیزی شکایت دارند و برای همسرشان درد و دل می‌کنند. آقا مدتی گوش می‌دهد، داستان را متوجه می‌شود و بلافاصله شروع به ارائه راه‌حل می‌کند!

در حالی که خانم اصلاً به دنبال راه‌حل نیست؛ او فقط می‌خواهد کسی به حرف‌هایش گوش دهد! نتیجه‌ی این عدم درک تفاوت چیست؟ طبیعتاً به دعوا منجر می‌شود!

33- بزرگترین دستاورد زندگی تان چیست؟

به یاد دارم که یک بار در یک پروژه صنعتی مشغول به کار شدم که ضرب‌الاجل آن تنها دو ماه، یعنی 60 روز، بود. اگر موفق به انجام این پروژه می‌شدم، همه چیز به خوبی پیش می‌رفت، اما در غیر این صورت، خط تولید کارخانه متوقف می‌شد و معیشت حدود 60 خانواده به خطر می‌افتاد.

در طول آن دو ماه، تنها دو جمعه را برای استراحت در خانه ماندم و در 58 روز دیگر، هر روز از ساعت 7 صبح تا 12 شب، حدوداً 15 ساعت کار مفید داشتم. تیمی 5 نفره نیز در کنار من بودند که هر یک در طول آن دو ماه، نزدیک به 870 ساعت کار مفید انجام دادند. به عبارت دیگر، ما در آن 58 روز، معادل 5 ماه کار را به انجام رساندیم و خوشبختانه توانستیم مشکل خط تولید را برطرف کنیم و از توقف کارخانه جلوگیری کنیم.

به نظرم، این دستاورد یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های زندگی من است.

34- یعنی افتخارات فردی و تیمی شما دستاورد به حساب نمی آید؟

بدون شک، افتخارات علمی را هرگز به عنوان دستاورد حقیقی نمی‌پندارم. دستاورد واقعی آن است که بتوانیم حال کسی را بهتر کنیم، دنیای او را زیباتر سازیم، یا معیشتش را بهبود بخشیم. در غیر این صورت، دستیابی خاصی به وقوع نپیوسته است. از همین رو معتقدم، انسان‌ها به تعداد دل‌هایی که به دست می‌آورند و شاد می‌کنند، نزد خداوند مرتبه و جایگاه بالاتری خواهند داشت.

35- بزرگترین ریسکی که تا کنون در زندگی انجام داده اید چیست؟

ادامه تحصیل! بدون تردید، این بزرگ‌ترین ریسکی بود که با بهترین سال‌های جوانی‌ام انجام دادم. همیشه با خودم فکر می‌کنم آیا گزینه بهتری جز این وجود داشت یا خیر؟! انسان فقط یک‌بار زندگی می‌کند و دیگر هرگز نمی‌تواند به گذشته بازگردد. پس چه بهتر که کاری انجام دهد که پشیمانی به همراه نداشته باشد، زیرا زندگی دنده عقب ندارد!

36- اگر به گذشته برمی گشتید کدام کار را انجام نمی دادید و یا انجام می دادید بهتر بود؟

قطعا تلاش می‌کردم بیشتر تلاش کنم، عمیق‌تر فکر کنم، عمیق‌تر لذت ببرم، عمیق‌تر درس بخوانم و به طور کلی عمیق‌تر زندگی کنم. عمق زندگی بسیار مهم‌تر از طول آن است… چه بسا افرادی که 90 سال زندگی کرده‌اند اما حتی 10 سال هم واقعاً زندگی نکرده‌اند؛ آن‌ها فقط زنده بوده‌اند.

به طور خاص، خاطره‌ای معروف از زلاتان ابراهیموویچ، فوتبالیست مطرح سوئدی، به ذهنم می‌آید. زمانی خبرنگاری از زلاتان درباره بزرگ‌ترین اشتباه دوران حرفه‌ای‌اش پرسید و او پاسخ داد: “نرفتن به آرسنال در ۱۷ سالگی. آرسن ونگر مرا فراخواند، اما نرفتم، چون نمی‌خواستم تست بدهم. من بهترین هستم، لعنت به بقیه!”

در ۲۳ سالگی، من هم فرصت بسیار خوبی برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد و دکترا در فرانسه داشتم. اما به دلیل اینکه آن دانشگاه به‌طور فرمالیته از ورودی‌ها یک آزمون ساده می‌خواست بگیرد، تصمیم گرفتم نروم و گفتم: “من آزمون بده نیستم! من زلاتانم و لعنت به بقیه!” حیف شد، واقعاً.

37- چه نقاط ضعف و قدرتی دارید؟

شاید خودشناسی بالاترین مرتبه‌ی یک مدال انسانی باشد؛ اینکه افراد از نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشند، آن‌ها را سه هیچ از دیگران جلو می‌اندازد. اما راستش را بخواهید، من خیلی به این آگاهی نرسیده‌ام… شاید تنها نقطه ضعفی که به آن واقفم، زودرنج بودنم باشد.

38- بزرگترین هدف تان در زندگی چیست؟ چه چیزی می خواهید به دست بیاورید؟ آیا احساس خوشبختی می کنید؟

بزرگ‌ترین هدف من در زندگی، با وجود سادگی، بسیار بزرگ است! دوست دارم در حالی که همزمان آرامش روح و آسایش جسم را دارم، بتوانم به اندازه توان خود دنیا را جای بهتری برای زندگی کنم. البته این هدف به معجزه نیاز ندارد؛ همین که بتوانم حال اطرافیانم را حتی کمی بهتر کنم، برایم رضایت‌بخش است. جز این، هدف خاص دیگری در ذهن ندارم.

این مقاله را حتما بخوانید:  بیوگرافی میثم سالمی | دیجیتال مارکتر جوان ایرانی

اما خوشبختی از درون خود انسان سرچشمه می‌گیرد، نه از طریق دیگران. از طرفی، احساس خوشبختی به‌دست آوردنش سخت است و از دست دادنش بسیار آسان! به قول مرحوم استاد ابتهاج، من می‌توانستم به‌صورت بالقوه به‌عنوان یک میز آفریده شوم، اما شکر خدا، انسان خلق شدم؛ اکنون این توانایی را دارم که بشنوم، ببینم و فکر کنم. دیگر بی‌جان نیستم؛ می‌توانم نعمات خدا را ببینم: زیبایی‌های طبیعت (آب، دریا، رود، مراتع سرسبز و …)، بوهای خوش (گل، عطر و …)، و صداهای زیبا (آوای پرندگان، موسیقی‌های دلنشین، اشعار فوق‌العاده و …).

احساس می‌کنم نوشیدن یک لیوان شربت بهارنارنج خنک در وسط یک ظهر تابستانی، یا یک فنجان چای زعفرانی و هل‌دار در وسط یک روز سرد زمستانی، لذت‌هایی هستند که یک میز از درک آن‌ها عاجز است! راستش معتقدم خوشحالی بسیار ساده‌تر از چیزی است که فکر می‌کنیم.

39- بهترین برنامه تلویزیونی از نظر شما چیست؟

بهترین برنامه تلویزیونی، به نظر من، فوتبال‌های اروپاست. فارغ از اینکه در کدام کشور زندگی می‌کنید، این جذاب‌ترین چیزی است که می‌توانید تماشا کنید. البته این به ذات فوتبال هم برمی‌گردد، زیرا فوتبال چیزی فراتر از یک ورزش است؛ به عقیده من، خود زندگی است! هر بازی مانند صفحه‌ای جدید از زندگی انسان است… یک موقعیت تازه که باید برای مواجهه با آن آماده باشید، تاکتیک خوبی به کار ببرید، اگر افراد اطراف شما (مثل همکاران و دوستان) مناسب شرایط شما نیستند و گاهی سمی هستند، آن‌ها را تعویض کنید، تغذیه مناسبی داشته باشید و البته خواب کافی و بسیاری از چیزهای دیگر که نقاط مشترک زندگی و فوتبال هستند!

و البته، مردم فقط تیم قهرمان هر تورنمنت را به خاطر می‌سپارند و کسی حتی تیم دوم را هم به یاد نمی‌آورد!

40- به نظرتان دیدگاهتان کمال گرایانه نیست؟

البته که اینطور است! خیلی وقت‌ها ممکنه با این دیدگاه مخالف باشم، اما کیه که دلش نخواد قهرمان باشه یا حداقل طعم پیروزی رو بچشه؟! من ترجیح می‌دم بابت کارهایی که انجام دادم پشیمون باشم تا کارهایی که انجام ندادم. حسرت خوردن خیلی خیلی کار سخت‌تریه!

یه جمله معروف هست که می‌گه: «بیست سال بعد بابت کارهایی که نکردی بیشتر افسوس می‌خوری تا بابت کارهایی که کردی.» بنابراین باید روحیه تسلیم‌پذیری رو کنار بذاریم و از حاشیه امن بیرون بیاییم، جستجو کنیم، بگردیم، آرزو کنیم و در نهایت کشف کنیم!

ببینید، شما نمی‌تونید با کاری که قراره انجام بدید، صاحب شهرت و اعتبار بشید. کنار هم جمع شدن هم فقط شروع ماجراست. در نهایت، پیشرفت یعنی کنار هم موندن و موفقیت یعنی با هم کار کردن.

فکر کردن سخت‌ترین کار ممکنه و به همین دلیل هست که تعداد کمی این کار رو انجام می‌دن. مثل شنیدن انتقاد. من تعجب می‌کنم وقتی افراد از انتقاد ناراحت می‌شن! این یه نعمت رایگانه، یه مشاوره رایگان که ایرادات رو مستقیم و شسته‌رفته بهت می‌گه! باید ازش استفاده کنی و در راستای پیشرفتت ازش بهره ببری.

ضمن اینکه وقتی از ما انتقاد می‌شه، یعنی برای طرف مقابل اهمیت داریم! دیگه چی می‌خوایم؟

41- به نظر شما رسانه های اجتماعی بر روابط ما اثر مخرب دارند؟

قطعا درست است! زیرا ما انسان‌ها واقعاً بی‌جنبه‌ایم! شبکه‌های اجتماعی‌ای را ایجاد کرده‌ایم که به ما امکان می‌دهد به راحتی به یکدیگر متصل شویم، اما در مقایسه با دهه‌های 70 و 80 شمسی، مشاهده می‌شود که ارتباط میان افراد بیشتر از پیش کاهش یافته است. دلیل این موضوع این است که به اشتباه فکر می‌کنیم که افراد همیشه در گوشی‌های ما و در دسترس هستند. اما واقعیت این است که ممکن است یک سال بگذرد و ما از یکدیگر هیچ خبری نداشته باشیم.

42- تا حالا شده تمام برنامه هایی که برای سال نو چیده باشید را عملی کنید؟

قطعا هیچ‌گاه برنامه‌ها به‌طور کامل عملی نمی‌شوند، اما حدود ۸ سال است که بیش از ۸۰ درصد برنامه‌های سالیانه را به اجرا در می‌آورم؛ این کار واقعاً مشکل و سخت است، اما به نوعی مانند نگه‌داشتن یک قطار باری سنگین بر روی ریل می‌ماند. با این حال، همین عامل برنامه‌ریزی و نوشتن برنامه‌ها اثرات مثبتی دارد.

باید به طور کلی اجازه دهیم که یادگیری و پیشرفت شخصی‌امان آن‌قدر وقت ما را بگیرد که فرصتی برای انتقاد از دیگران و فکر کردن به آن‌ها نداشته باشیم. هر روز، یک فرصت برای بهتر شدن است و نباید آن را هدر دهیم. فقط باید فهمید چه زمانی واقعاً به موفقیت علاقه‌مندیم؛ زیرا در آن صورت هرگز تسلیم نخواهیم شد و مهم نیست که شرایط چقدر سخت شود.

حقیقت این است که آموزش تنها به معنای رفتن به مدرسه و دریافت مدرک نیست. آموزش در مورد گسترش دانش و درک حقیقت زندگی است.

43- کتاب ها یا فیلم های تاثیر گذار در زندگی شما که به خوانندگان پیشنهاد می دهید، چیست؟

پاسخ به این سوال واقعاً دشوار است! تا به امروز، بیش از 2500 فیلم تماشا کرده‌ام و حدود 1000 کتاب خوانده‌ام. انتخاب از میان این همه گزینه، واقعاً کار ساده‌ای نیست. با این حال، اگر بخواهم یک فیلم را نام ببرم، آن فیلم “بروس قادر مطلق” با بازی مورگان فریمن و جیم کری است. دیدن این فیلم برای من از ساعت‌ها سخنرانی اخلاقی اثرگذارتر بود و میزان اعتماد من به آفریدگار توانا را به حدی افزایش داد که دیگر از پیشامدهایی که ممکن است گاهی خوشایند نباشند، ناراحت نمی‌شوم. این فیلم به نوعی معجون آموزشی برای توکل کردن است.

در بین کتاب‌ها نیز، “فلسفه تنهایی” نوشته لارس اسوندسن و “مصائب آشپزی برای دیکتاتورها” اثر ویتولد شابوفسکی را انتخاب می‌کنم. اولی می‌تواند برای ما آدم‌های قرن بیست و یکم، که گاهی از بحران هویت و بحران معنا رنج می‌بریم، انتخاب مناسبی باشد تا از تبدیل شدن به مصداق جمله معروف «کسی که سلول انفرادی را ساخت، می‌دانست که سخت‌ترین کار انسان، تحمل خویشتن است» جلوگیری کند.

44- آخرین کتابی که خوانده اید، چه بوده است؟

آخرین کتاب خوبی که خواندم، اثر نویسنده و نمایشنامه‌نویس نروژی مشهور، یون فوسه است که در سال 2023 به خاطر «نمایشنامه‌ها و نثرهای بدیع او که صدای ناگفتنی را به گوش می‌رساند»، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.

عنوان این کتاب «Eit nytt namn» است که به فارسی به معنای «یک اسم جدید» می‌باشد. مهارت این نویسنده در بیان احساسات و به بازی گرفتن کلمات به طرز شگفت‌انگیزی است. کافی است یک بار آن را امتحان کنید!

45- در صورت وجود چه دوره ها و آموزش ها و خدماتی دارید؟

برخی دوره‌های آموزشی در حوزه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر، شیمی نفت، فلسفه شیمی و نانوتکنولوژی به صورت آزاد (خارج از محیط آکادمیک) برای دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تدریس می‌کنم. گاهی اوقات نیز در صفحه اینستاگرامم به صورت دوره‌ای لایو برگزار کرده و به سوالات مخاطبین پاسخ می‌دهم.

46- توصیه شما به مخاطبان ایران بیوگرافی چیست؟

من خود را در جایگاهی نمی‌بینم که توصیه‌ای داشته باشم، اما تجربه‌ای را با شما به اشتراک می‌گذارم:

جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «هر که دو زبان را بداند، در حکم دو نفر است»، یا به قول هاینریش بل: «پسرم! وقتی می‌بینی کسی لهجه دارد، معنی‌اش این است که از تو یک زبان بیشتر می‌داند!»

با توجه به پیشرفت تکنولوژی، به نظر من، یادگیری یک زبان جدید با کمک نرم‌افزارهای تلفن همراه بسیار ساده‌تر شده است. اگر کسی زبان دومش انگلیسی است، می‌تواند آن را به طور کامل یاد بگیرد و سپس به یادگیری زبان بعدی بپردازد. امروزه چند زبانه بودن، مهارتی بسیار ارزشمند است که نیاز به توضیح ندارد.

تفریحات دکتر پوریا زرشناس محقق و نویسنده

سمت های اجرایی و علمی پوریا زرشناس

  • ریاست گروه بین‌المللی تحقیقاتی P.Z.I.R.I.G – ژنو، سوئیس
  • عضو هیئت علمی دانشکده علوم، دانشگاه ابن سینا – مجارستان
  • عضو فدراسیون جهانی مخترعین (IFIA)
  • عضویت در انجمن هیدرولوژی ایران
  • عضویت در انجمن علمی انرژی بادی ایران
  • عضویت در انجمن انرژی‌های تجدیدپذیر ایران
  • عضویت در انجمن علمی هوای پاک ایران
  • عضویت در انجمن انرژی ایران
  • عضویت در انجمن سوخت‌های زیستی ایران
  • عضویت در انجمن هیدروژن و پیل سوختی ایران
  • عضویت در انجمن خوردگی ایران
  • عضویت در انجمن کواترنری ایران
  • عضویت در انجمن متخصصان کامپوزیت ایران
  • عضویت در انجمن ارزیابی محیط زیست ایران
  • عضویت در انجمن علوم و تکنولوژی سطح ایران
  • عضویت در انجمن علمی نانوفناوری پزشکی ایران
  • عضویت در انجمن علوم و فناوری‌های شیمیایی ایران
  • عضویت در انجمن علمی مدیریت ورزشی ایران
  • عضویت در انجمن سرامیک ایران
  • عضویت در دفتر توسعه پایدار دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی‌تکنیک تهران)
  • عضویت در انجمن علوم و مهندسی منابع آب ایران
  • عضویت در انجمن علمی رئولوژی ایران
  • عضویت در انجمن مهندسی شیمی ایران
  • عضویت در انجمن انرژی خورشیدی ایران
  • عضویت در انجمن پلیمر ایران
  • عضویت در انجمن علمی کامپوزیت ایران
  • عضویت در هیئت علمی انجمن علم و فناوری ایران
  • عضویت در انجمن آب و فاضلاب ایران
  • عضویت در انجمن نفت ایران
  • عضو هیئت موسس انجمن علمی – دانشجویی نانو فناوری

تالیفات و آثار منتشر شده پوریا زرشناس

  • Global Water Crisis. Next station: The Inferno!
  • Renewable Energy: A Direct Train towards Sustainable Development!
  • Smart World; Smart Polymers
  • Energy: Development bottleneck Or Development in simple language
  • Nanotubes Small Pipes as Important as a World
  • Heavy Metals; Illegal offspring of industries for biosphere
  • Microchemistry; The beginning of the Nano storm in the world!
  • Graphene Two-dimensional to the thickness of one atom, A thousand dimensions deep in the ocean
  • Oil & Gas Chemistry; to the sweetness of bar of Chocolate
  • Green Chemistry
  • Toxicology in Chemistry Underrated In Scientific Trends
  • One, Two, Mystery… Coordination Chemistry!
  • MOF or MPN?! Magical Porous Networks instead Metal Organic Frameworks!
  • Zeolite; Stubborn network for chemical stability!
  • Sweet Story of Chemistry
  • The Story of Quantum Land
  • Renewable Energy; A Highway to the safe capital of development
  • A Journey through the Realm of the Carbon Empire
  • Promising anti-cancer compounds using drug design strategies
  • In search of Renewable energy in the heart of the capital of Fossil energy in the world
  • In search of new energy in the depths of the Oceania
  • In search of new energy on the Ancient continent
  • In search of clean energy on the Dark Continent
  • In search of green energy on the green continent
  • Renewable energy a trip to the land of the Inca Empire
  • Clean Energy on New Continent
  • Drug design strategies for tyrosine kinase inhibitors
  • New energies; Highway to safe capital of development
  • Click Chemistry; A Click to the heights of a new world
  • Blood; inner life
  • Fundamental of neuroscience & its medicines
  • Hydrogels; The new generation of absorbents
  • Hydrogels come to the aid of the body
  • Biopolymers; Hello again from polymers to the environment!
  • Polyurethane adhesives; Glue for all seasons!
  • Investigating the importance of Renewable Energy in achieving Sustainable Development
  • Permanent transfer of power from fossil energy to Renewable Energy sources
  • Everything about Polyurethanes
  • Effects of solar & cosmic energies on the occurrence of earthquakes
  • Carbon Emissions; Change the Ocean Chemistry
  • Everything about Hydrogels
  • Nanoplastics; The new killer of the oceans
  • From the manifestation of divine illumination to the age of quantum theory
  • Polyurethane; Simple as drinking a glass of water
  • Philosophy of Chemistry
  • Quantum; Easy as drinking a glass of water
  • Stormy applications of nanotechnology in renewable energy
  • Artificial intelligence in Chemistry
  • Philosophy of Chemistry
  • Sensors & Nano Sensors from A to Z
  • The horizon of atomic theories
  • Classical to Quantum; The Fascinating Transformation of Physics
  • From Atoms to Waves; A Journey through Atomic Theory from the age of Democritus to Schrödinger
  • String Theory
  • Turquoise Modality
  • The theory of data transmission through –High- energies
  • Pourya Zarshenas Theory For Sustainable Development
  • Green sustainable airports – energy modality of Venus
  • Eternal Beauty Modality
  • Eco Energy Oasis
  • Bright Futures
  • Green Industrial Hubs Modality
  • Pioneering in Zero Emission Hubs
  • Titan-Tech modality
  • Concept of a Solar-Powered Airbus Passenger Plane
  • God created the secret key to the universe
  • Genetically modified food
  • Once upon a time quantum
  • Talking to my Mother About the economy
  • International economics
  • Industrial Economics
  • Management Economic
  • Energy Economics
  • International Energy Law
  • کیمیای ترکیبات طبیعی؛ اکسیر جوانی ازینجا تا ابدیت
  • انرژی های تجدیدپذیر: آخرین فرصت برای حیات سیاره
  • بحران جهانی آب؛ ایستگاه بعد: جهنم!
  • دنیای هوشمند؛ پلیمرهای هوشمند
  • انرژی های تجدیدپذیر؛ قطاری مستقیم به سمت توسعه پایدار
  • MIP در نقش کاتالیزور!
  • نانو تکنولوژی: دروازه ای به هزاره جدید مقیاس ها
  • دیپلماسی انرژی، اقتصاد انرژی: 2 بال پرواز ققنوس توسعه
  • حسگرهای شیمیایی چشمی: آغاز عصر جدیدی از شناسایی
  • امپراتوری نفت؟! خداحافظ عصر افسانه ای!
  • سلاح های شیمیایی؛ مرگ خاموش انسانیت…
  • سفری به اعماق حفره های مواد متخلخل؛ زئولیت، MOF، و دیگران!
  • نانوکاتالیست؛ نفت، گاز، پتروشیمی
  • سوخت های زیستی؛ مصرف تا بی نهایت…
  • پلی اورتان؛ پلیمری برای تمام فصول
  • خوردگی؛ کابوس پنهان صنعت
  • پلیمرهای هوشمند؛ ایستگاه آخر انقلاب چهارم صنعتی
  • مبانی دارو رسانی پوست: از توزیع سیستماتیک تا طراحی موضعی
  • نقش ترکیبات طبیعی در درمان سرطان: دیروز، امروز، فردا
  • آلودگی؛ کودتای بشر علیه بشریت: ساعت 25 به وقت زمین!
  • احتیاط و ایمنی: لبخند دوباره ی زندگی
  • سنسورهای شیمیایی: سمبل عصر امپراتوری حسگرها
  • آب؛ نبض تپنده جهانشهر
  • کاتالیزور: جام جهان بین سرعت
  • شیمی صنعت غذا: از صفر تا 100
  • امنیّت انرژی؛ قطب نمای گمشدگان معبد آینده
  • آب، آخرین سرباز ارتش زندگی
  • انرژی؛ کیمیای هزاره سوم
  • کامپوزیت و نانوکامپوزیت در 90 دقیقه
  • صلح و دیگر هیچ…
  • چهارراه خاورمیانه
  • رمز میراث ماندلا
  • کتاب شعر شباهنگ باران
  • فلسفه شیمی

برخی از جوایز و افتخارات پوریا زرشناس

  • بهترین پژوهش در هفتمین کنفرانس بین المللی تحقیقات کاربردی در علم و مهندسی – آخن، آلمان – اردیبهشت 1402
  • بهترین پژوهش در سومین کنفرانس بین المللی تحقیقات پیشرفته در مدیریت و علوم انسانی – مونیخ، آلمان – اردیبهشت 1402
  • بهترین تحقیق در هفتمین کنفرانس بین المللی تحقیقات در علوم و مهندسی – بانکوک، تایلند – آبان 1401
  • مدال نقره مسابقات جهانی اختراع – سئول – کره جنوبی – آبان 1401
  • جایزه ویژه هیئت داوران در زمینه طراحی حسگرهای شیمیایی – دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایران – شهریور 1401
  • مدال نقره مسابقات جهانی اختراع – ونکوور – کانادا دی ماه 1400
  • مدال طلای مسابقات جهانی اختراع – ژنو – سوئیس – تیرماه 1400
  • جایزه ویژه هیئت داوران برای پروژه تحقیقاتی ((کنترل آلودگی دریاها و اقیانوس ها)) – ششمین کنفرانس بین المللی تحقیقات پیشرفته در علوم، مهندسی و فناوری – تهران، ایران – خرداد 1400
  • مقاله برتر حوزه ((پلیمرهای آنتی باکتریال)) – هشتمین کنفرانس بین المللی فناوری های نوآورانه در زمینه علوم، مهندسی و تکنولوژی یونان – آتن – مرداد ۱۴۰۰
  • جایزه ویژه هیئت داوران برای طرح پژوهشی ((دفع آلودگی دریاها و اقیانوس ها)) – ششمین کنفرانس بین المللی تحقیقات پیشرفته در علوم، مهندسی و فناوری ایران – تهران – اردیبهشت ۱۴۰۰
  • برنده جایزه دستاورد برتر در حوزه ((مقابله با تغییرات آب و هوایی))- پنجمین کنفرانس بین المللی تحقیقات پیشرفته در علوم، مهندسی و فناوری آلمان – برلین – اسفند ۱۳۹۹
  • جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین طرح پژوهشی در ((حوزه آب و فاضلاب)) – هفتمین کنفرانس بین المللی مهندسی محیط زیست و منابع طبیعی ایران – تهران – اسفند ۱۳۹۹
  • پژوهشگر برتر حوزه ی ((امنیت انرژی)) – هفتمین کنفرانس بین المللی مهندسی شیمی و نفت – ایران – تهران – اسفند ۱۳۹۹
  • پژوهشگر برتر حوزه ی ((آب و پساب)) – ششمین همایش بین المللی مهندسی کشاورزی و محیط زیست با رویکرد توسعه پایدار – ایران – تهران – اسفند ۱۳۹۹
  • برنده جایزه ی بهترین طرح پژوهشی در حوزه ((رفع آلودگی های زیست محیطی از آب های زیرزمینی در کلانشهرها)) – هفتمین کنفرانس بین المللی راهکارهای نوین در مهندسی و فناوری در قرن پیش رو – اتریش – وین – بهمن ۱۳۹۹
  • برنده جایزه ی ((ایده پژوهشی برتر)) در حوزه ((شناسایی آلودگی آب ها)) – چهارمین کنفرانس علوم و فناوری های شیمی کاربردی: حسگرها و زیست حسگرها – دی ۱۳۹۹
  • پژوهشگر برتر در ((حوزه انرژی های نو)) – ششمین کنفرانس بین المللی مهندسی شیمی و نفت ایران – تهران – خرداد ۱۳۹۹
  • پژوهشگر برتر در ((حوزه نفت و گاز)) – ششمین کنگره ملی تحقیقات راهبردی در شیمی و مهندسی شیمی ایران – تهران – دی ۱۳۹۸
  • پژوهشگر جوان برتر در کنفرانس بین المللی کاتالیز و پلیمریزاسیون پلیمرهای انعطاف پذیر با فناوری نانو – امارات متحده عربی – دبی – شهریور ۱۳۹۷
  • کسب مقام دوم جشنواره «نقش دوستی» روسیه – با تابلوی نقاشی «داستایوفسکی در مسکو» – تکنیم آبرنگ – مرداد 1403

راه های ارتباطی

5/5 - (1 امتیاز)

ثبت بیوگرافی در گوگل

آیا می خواهید هرکسی نام شما را در اینترنت جستجو کرد، عکس ها و اطلاعات شخصی شما را ببیند؟ کافیست وارد لینک زیر شوید و فرم مربوطه را پر نمایید تا بیوگرافی تان در گوگل ثبت شود.

ثبت سفارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا می خواهید بیوگرافی شما در گوگل ثبت شود؟ تنها یک قدم تا مشهور شدن فاصله دارید.
باز کردن چت
1
پریسا رحیمی
سلام، چطور می تونم کمکتون کنم؟