حمید سپید نام کیست؟ ویکی پدیا
زندگی نامه Mr Taster بنیانگذار شرکت کاسپید و فود بلاگر ایرانی
حمید سپیدنام در 22مین روز از بهمن ماه سال 1356 (11 فوریه 1978) در شهر منچستر (انگلستان) به دنیا آمد. او تا سن پنج سالگی، به دلیل تحصیلات دکترای پدرش در رشته الکترونیک در منچستر زندگی میکرد. سپس به همراه خانواده به ایران بازگشتند و پدرش تدریس در دانشگاههای ایران را آغاز کرد.
حمید از کودکی شخصیت جنگجو و رقابتی و علاقه شدیدی به بازی فوتبال داشت و در آن برهه زمانی که بازی می کرد، تیمشان جز تیم های برتر به شمار می رفت. جالب است بدانید که حمید همیشه موقع بازی، تیم ضعیفی را انتخاب می کرد زیرا برد راحت را دوست نداشت!
یکی از خصوصیات جالب مستر تیستر این است که اگر رقیب در اطراف خود نبیند، آدم شلی می شود و وقتی می بیند که یک نفر با هدف رقابت به او نزدیک شده، انگیزه اش چند برابر می شود. او حتی بعضی وقت ها به طور خیالی، این رقابت را در خود ایجاد می کند.
دوران کودکی و تحصیلات حمید سپیدنام
حمید در دوران مدرسه خیلی شیطنت می کرد، با این حال در اول و دوم دبستان شاگرد ممتاز مدرسه شد تا اینکه سال های بعد از آن یکی از دوستانش به نام آقای قربان نژاد، جایگاه شاگرد اولی را از او گرفت. این موضوع آسیب جدی به او وارد کرد و باعث افت شدید در نمراتش شد. حمید می خواست با توجه به چهره متفاوتی که نسبت به بقیه داشت، مورد توجه خاصی قرار بگیرد و حتی همیشه سخت تلاش می کرد که در حوزه کاری خود بهترین باشد.
او در سال 1376 (20 سالگی) در رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد میبد قبول شد. سال سوم دانشگاه شروع به یادگیری برنامه نویسی کرد و با همکاری آقای کاظمی که فردی کاربلد و متخصصی بود؛ شرکت کاسپید را راه اندازی نمود. امروزه در شرکت کاسپید حدود 50 نفر مشغول به کار هستند.
حمیدسپیدنام در کمال بی تجربگی، اولین پروژه طراحی سایت خود را برای یک کارخانه تولید لنت خودرو در مشهد انجام داد اما بعد از مدتی متوجه شد که پدرش مبلغی (50 هزار تومان) به این شرکت داده تا سفارش طراحی سایتشان را به پسر او بدهند. خوشبختانه شرکتی که راه اندازی کردند جز اولین ها بود و رقیبی به نام آقای بابک عطار داشتند که رقابت جذابی برای حمید بود.
- طبق یافته های تیم ایران بیوگرافی حمید سپیدنام تا مدت ها با کمک روابط پدرش، طراحی سایت شرکت های مختلف (رادفرمان، پارت سازان و…) را انجام می داد.
مهاجرت خانوادگی و بازگشت به ایران
حمید سپیدنام در مورد بازگشتشان به ایران، می گوید: همیشه از اینکه چرا در کودکی به ایران برگشتیم و خانواده ام اجازه ندادند در انگلیس زندگی کنم، ناراحت بودم. ولی الان خوشحال هستم که در ایران بزرگ شدم چون صمیمت و یکسری خصوصیاتی که در خانواده های ایرانی وجود دارد، در انگلیسی ها نیست!
با این حال برای به روز کردن آموخته ها و یادگیری اطلاعات جدید به انگلستان می روم. مدتی که در انگلیس بودم تجربیات کاری زیادی به دست آوردم، زندگی در آنجا با سختی های زیادی همراه بود ولی پا پس نکشیدم و دوست نداشتم شكست خورده برگردم.
تجربه های کاری حمید سپیدنام
-
حضور در شرکت آمریکایی یونی سیس (Unisys)
حمید توسط شرکت آمریکایی یونی سیس (Unisys) که به بانک باركلیز (Barclays) و کردیت پلادس (Credit Pluds) خدمات ارائه می داد، وارد حوزه دیتا شد. در واقع به عنوان ویر فایر، کسی که کارها را چک می کرد به مدت تقریباً دو سال فعالیت داشت اما به دلیل اینکه به کار اصلی خودش بی ارتباط بود، سعی بر این داشت آن کار را در خانه انجام بدهد.
مدت زمانی که حمید سپیدنام در یونی سیس کار می کرد، توانسته بود، زبان انگلیسی خود را تقویت کند چون از زبان انگلیسی چیزی نمی دانست. جالب اینجاست که در زمان برگشتش به ایران در دوران کودکی، فارسی حرف زدن بلد نبود و انگلیسی صحبت می کرد اما الان به خاطر فراموشی زبان انگلیسی، بایستی به کلاس های مختلف برای یادگیری آن می رفت.
-
حضور در بانک بارکلیز
در برهه ای حمید در بانک بارکلیز به عنوان فایننسمنیجر مشغول به کار شد در حالی که هیچ علاقه ای به آن سمت و شغل نداشت. او می گوید: آن دوران را هیچوقت از یاد نمی برم و هیچوقت درباره اش صحبت نمی کنم چون اوضاع بسیار سختی سپری کرده ام.
او برای اینکه بازنده از انگلیس برنگردد، سعی می کرد خود را بالا بکشد چون به لحاظ مالی، هیچ کمکی از پدرش نگرفته بود. در این فاصله که در شرکت های مختلف کار می کرد، همزمان زبان انگلیسی خود را تقویت کرد و شرکت کاسپید را رفته رفته گسترش و ارتقا داد.
-
کسب و کار در حوزه تبلیغات گوگل
یکی از خاطرات این دوره از فعالیتش این بود که باگی را از گوگل درآورد که امکان استفاده از یکسری کردیتهای مجانی را به او میداد. به همین خاطر توانست مبلغی حدود ۲۰ هزار پوند از گوگل کش برود. همینجا بود که کسب و کار خود در حوزه تبلیغات گوگل را به صورت مستقل شروع کرد و درآمد خوب نیز از آن کسب نمود. البته او می دانست که این کار، کار درستی نیست ولی چون سرمایه و هزینهای نداشت، از این پول به منزله وام استفاده کرد که گویا کسی برایش پول داده تا بتواند کسب و کارش را راه اندازی کند.
-
حضور در کمپانی كردیت پلادس (Credit Pluds)
حمید بعد از مدتی از کار قبلی انصراف داد و به شغل جدیدی رفت؛ او در کمپانی كردیت پلادس (Credit Pluds) که کار آن در حوزه وام خودرو است، آنلاین مارکتینگ منیجر شد. بعد از اینکه برای مصاحبه به نزد مدیر آن کمپانی رفت، آقای شون آرمسترانگ از حمید خوشش آمد و او را به کار گرفت.
آنها وب سایتی همراه با کلمه های کلیدی پر رقابتی به حمید دادند و او خوشبختانه توانست با کلی تلاش و سخت کاری، رتبه خوبی در موتورهای جستجو بگیرد. این کار باعث شد که در این کمپانی تأثیر شگرفی بگذارد؛ از این رو مدیریت شرکت، او را به همایش های بزرگ دنیا فرستاد. حضورش در همایش ها نکته مهمی برایش داشت؛ اینکه با افراد موفق زیادی توانست ارتباط بگیرد. سپیدنام ارتباط گرفتن با آن افراد موفق را پر اهمیت تر از کار کردن در خود کردیت می دانست!
بعد از اینکه در کمپانی کردیت پلادس به نتایج خوبی رسید، علاوه بر اینکه باعث فروش بیشتر محصولات آن شرکت شد، حقوق خود را نیز افزایش داد و کلی موفقیت همراه با تجارب ارشمند کسب کرد. پس تصمیم گرفت ایران برگردد و چیزایی كه یاد گرفته را با شركت ها، تولید كننده ها و جوانان ایرانی تقسیم كند.
حمید سپیدنام بعد از اینکه به ایران برگشت، فهمید شهر مشهد برای کارهایی که قرار است انجام دهد، خیلی کوچک است. به همین خاطر تصمیم گرفت به تهران برود، که از نظر او بزرگترین تصمیم در زندگی اش بود. او با اینکه کارش را در تهران ادامه می داد ولی با این حال ارتباط خود را با آنور دنیا قطع نکرده بود و می خواست از همایش های بزرگ جهان مطلع شود و در آنها شرکت کند؛ البته موقعی که ایران بود، مداوم در همایش ها شرکت می کرد.
-
شروع فعالیت در شبکه های اجتماعی و خلق برند مستر تیستر
در طول این یادگیری های مدوام فهمید که همه چیز سئو و بهینه سازی وبسایت برای موتورهای جستجو نیست بلکه باید روی سوشال مدیا نیز کار کند. خوشبختانه با فیسبوک آشنایی داشت اما با بقیه رسانه های اجتماعی غریبه بود. پس تصمیم گرفت یوتیوب و فیسبوک خودش را به طور جدی استارت بزند و شروع به تولید محتوا کرد.
پست های خوبی در فیسبوک می گذاشت ولی با این حال تنها 20 لایک می گرفت. همانجا بود که فهمید بایستی آن چیزی که مردم می خواهند را پیدا کند، خیلی درباره این موضوع فکر کرد که چه کار کند تا مخاطبانشان را درگیر خود سازد. در نهایت جواب تمام سوالاتش را یافت!
یک روز به طور اتفاقی عکسی از خوردن یک بچه اختاپوس توسط خودش در فیسبوک به اشتراک گذاشت که همان عکس 400 لایک گرفت و آنجا بود که متوجه شد مردم به غذاهای عجیب علاقه نشان می دهند و لزوماً طراحی سایت را دوست ندارند. به یکی از دوستانش زنگ زند و از او خواست که یک اسم برای پیج غذایش انتخاب کند. نهایتاً حمید از بین 30 اسم پیشنهادی دوستش، مستر تیستر را انتخاب کرد و برند مستر تیستر متولد شد.
حمید سپیدنام توانسته برندی در ایران به نام مستر تیستر خلق کند. برندی که هم شهرت برایش به بار آورده و هم فرصتهای کسب درآمد خوبی را برایش ایجاد نموده است، از این رو جزو کارآفرینان موفق ایران به شمار می رود.
- جالب است بدانید اولین رستورانی که برای تهیه گزارش آنجا رفته بود، رستورانی بود که فقط 2 صندلی داشت. خیلی به نظرش جالب بود که 2 نفر می توانستند آنجا بنشینند غذا بخورند و بقیه باید منتظر می ماندند تا نوبتشان برسد.
برگزاری همایش ها و ظهور مستر تیستر
حمید سپیدنام اولین همایش بازاریابی اینترنتی خود را در تهران برگزار کرد و اساتید معروف و مختلفی دعوت او را پذیرفتند و در آنجا حضور پیدا کردند. آنجا بود که یکی از بهترین اتفاق های زندگیش افتاد؛ چون همیشه دوست داشت افراد بزرگ در مراسمات او شرکت کنند.
فردای روز همایش آقای ایرج جمشیدی (سردبیر روزنامه آسیا) که در آنجا حضور داشت به حمید زنگ می زند تا بابت سخنرانی که کرده بود تشکر کند. در لابلای سخنان خود، به او می گوید که تو باید لوئی دوفونس (Louis de Funès) ایران باشی! حمید متعجب می شود و می پرسد که لوئی دوفونس چه کسی است؟ آقای جمشیدی پاسخ می دهد که یک فیلم سینمایی وجود دارد که در آن یک نفر می رفت و غذاها را تست می کرد؛ تو هم باید مثل آن شوی! این راهنمایی گرانبها باعث شد که حمید سپیدنام، همکاری خود را با روزنامه آسیا شروع کند.
او در روزنامه آسیا، یک صفحه مخصوص داشت که هر هفته راجع به رستوران هایی که می رفت، مطالبی می گذاشت و سعی می کرد از محتواهای جذاب استفاده کند. در کنار همایش های که شرکت می کرد، به رستوران ها هم سر می زد تا غذای آنها را تست کند؛ همکاری او با روزنامه آسیا باعث مطرح شدن او نیز شد. در ابتدا همه او را با لقب “آقای خوش خوراک” می شناختند اما بعدها با نام انگلیسی “مستر تیستر” معروف شد.
حمید دومین همایش بازاریابی اینترنتی خود را نیز برگزار کرد که در رابطه با برندینگ بود. اساتید معروف از کشورهای خارجی به دعوت حمید سپیدنام در آن همایش حضور پیدا کرده بودند که حتی برای دعوتشان، خودش حضوری به انگلستان رفته بود.
چند روز مانده به همایش، برخی اساتید خارجی به علت سخنرانی آقای احمدی نژاد در یک برنامه، استرس گرفته و تصمیم به عدم حضور در همایش گرفته بودند. اما حمید بعد از یک گفتگوی تلفنی، آنها را دوباره قانع کرد که در همایش حضور پیدا کنند و خوشبختانه اینگونه هم شد.
سپیدنام در سال 2012 توسط اساتیدی که در همایش ایران حضور پیدا کرده بودند، به سخنرانی با رئیس جمهور ایسلند دعوت شد که واقعاً دستاورد و افتخار بزرگی برایش بود. بعد از آن نیز در چندین رویداد دیگر در کشورهای مختلف جهان حضور پیدا کرد و سخنانش مورد توجه افراد زیادی قرار گرفت. حمید با این سخنرانی ها توانست با اشخاص موفق ارتباط برقرار کند و زندگی اش با حضور در همایش ها متحول شد. مستر تیستر معتقد است که برگزاری همایش ها واقعاً کار سختی است، بخصوص وقتی می خواهید برای سخنرانی، افراد بزرگی را دعوت کنید تا تأثیر ویژه ای در زندگی بقیه بگذارد.
مشکلات تستر بودن حمید سپیدنام!
مستر تیستر تا به امروز مشکلات زیادی داشته است. او می گوید: وقتی از رستورانی انتقاد می کردم، شکایت ها و تهدیدهایی از سمت مدیران رستوران ها بلند می شد. این تهدیدها تا جایی پیش می رفت که حتی یکبار در خیابان شیشه ماشینم را شکستند اما با این حال تاکنون در هیچ پرونده ای بازنده نبودم و سعی دارم با این مشکلات کنار بیایم چون جزوی از مسیر کاری من است.
حمید در این رابطه می گوید: “من به عنوان اینفلوئنسر غذا، به دلیل عدم وجود فرهنگ صحیح در شبکه های اجتماعی، حتی با کاربرانی که به فحاشی و توهین می پردازند نیز کنار آمده ام. اگر می خواهید در شبکه های اجتماعی موفق شوید، باید جنبه خود را بالا ببرید! زیرا این فضا، بسیار بی رحم است و باید قبول کنید که یکسری نامهربانی ها از جانب افراد مختلف وجود خواهد داشت.
بلاگری و ولاگری در صنعت غذا واقعاً پر زحمت است و گاهی اوقات حمایت رسانه ها را می طلبد. چندین بار خواستم به صدا و سیما بروم، اما آنها بابت حضور من در برنامه پول می خواهند چون برند هستم!”
راه اندازی اپلیکیشن رستورانیاب مستر تیستر
در اپلیکیشن رستوران یاب مستر تیستر تاکنون اطلاعات بیش از ۱۰۰۰ رستوران در آن گردآوری شده و چیزی حدود ۳۰۰ رستوران معتبر به عضویت این پلتفرم در آمده اند. در شرایطی که بیماری کرونا در ایران، بازار کار رستوران ها را بهم ریخته و رفت و آمدها را بسیار سخت کرده بود، این اپلیکیشن توانست به نحو بسیاری خوبی به کمک رستورانها بیاید.
شما با این اپلیکیشن خواهید توانست علاوه بر یافتن رستورانهای با کیفیت شهرهای مختلف ایران، رستورانهای بین المللی نیز را بشناسید! قابلیت جالبی این پلتفرم دارد، این است که به وسیله آن میتوان پرسشهای مختلف کاربران را پاسخگو بود.
مصاحبه با حمید سپیدنام | پاسخ به 4 سوال متداول
1- همسر حمید سپیدنام چه کسی است؟
حمید سپیدنام با پگاه مهدوی نادر ازدواج کرده و هردو در کنار هم کار می کنند. حمید فکر می کند یکی از دلایل موفقیت افراد، چه برای آقایان و چه برای خانم ها، داشتن زوج خوب است.
2- حمید سپیدنام در مورد موفقیت و کسب درآمد چه اعتقاداتی دارد؟
او می گوید: “اگر فقیر به دنیا بیایید، شما مقصر نیستید ولی اگر فقیر از دنیا بروید، مقصر خود شما بوده اید! بنابراین سعی کنید برای اهدفتان بجنگید و منتظر کمک کسی نباشید. قدر آدم ها را بدانید و به آنها بها بدهید، صداقت داشته باشید و بد عهدی نکنید.”
3- مستر تیستر با کدام یک از فود بلاگر های خارجی همکاری داشته است؟
ترور جیمز (Trevor James) و مارک وینز (Mark Wiens)
4- آیا مستر تیستر از دنیای اینفلوئنسری خداحافظی کرده است؟
در مهر ماه 1401 حمید سپیدنام با انتشار پست اینستاگرامی اعلام کرد که ایران را ترک می کند و به کشور امارات مهاجرت خواهد کرد و با توجه به ویزای طلایی که کشور امارات به او داده، فعالیت های خود را برای کشور دومش ادامه خواهد داد.
راه های ارتبطی
- پیج اینستاگرام: Instagram hamidsepidnam
- اینستاگرام شرکت کاسپید: Instagram kaspidgroup
- سایت مستر تیستر: mrtaster.com
- سایت کاسپید: kaspid.com
- ایمیل شرکت کاسپید: info@kaspid.com
- ایمیل مستر تیستر: info@mrtaster.com
- آدرس کمپانی کاسپید: تهران، پارک وی، چمران جنوب، روبروی هتل استقلال، قبل از پمپ بنزین ولنجک، نبش کوچه ب، پلاک 1، واحد 3
- شماره تماس کاسپید: 26214008- 26210480- 021
حالا انگار این بابا کی هست که اینقدر با جزئیات براش بیوگرافی نوشتید