پوریا مظفریان کیست؟ ویکی پدیا
زندگی نامه استاد مظفریان مدرس دوره پوریاضی و اینفلوئنسر نسل Z
پوریا در اولین روز از شهریور ماه سال 1373 در شهر زیبای گرگان دیده به جهان گشود. او در سنین کودکی به دلیل شغل پدرش و جابجایی بین شهرهای مختلف کشور، نتوانست با اطرافیانش ارتباط خوبی بگیرد و به عبارت دیگر برای خودش دوست و رفیق پیدا کند. متأسفانه این جابجایی بین شهری دقیقاً در برهه ای صورت می گرفت که نقش بسیار مهمی در شکل گیری آینده او داشت!
خاطرات دوران مدرسه پوریا مظفریان مشاور کنکور ریاضی
ورود پوریا مظفریان به مدرسه، نقطه عطفی در زندگی او بود. در آنجا بود که استعدادهایش شکوفا شد و مسیر زندگیاش به کلی تغییر کرد. با این حال، این مسیر همواره هموار و مطابق میل او نبود. همانطور که در زندگی هر کس چالشهایی وجود دارد، پوریا نیز با موانعی روبرو شد که گاه پیشرفت او را به تعویق میانداخت و مسیر را برایش دشوار میکرد.
پوریا از دوران دبستان علاقه چندانی به درس خواندن به خصوص دروس پایه نداشت اما با پشتکار و تلاش فراوان همیشه سعی میکرد جزو شاگردان برتر کلاس باشد. علاوه بر درس، عشق دیگری نیز در قلب پوریا ریشه دوانده بود: فوتبال. او در این زمینه استعداد درخشانی داشت و کارنامهای پربار از افتخارات را به خود اختصاص داده بود. گویی هیچکس حریف او در زمین فوتبال نمیشد.
یک روز فرصتی غیرمنتظره در مدرسه پوریا را غافلگیر کرد. تست تئاتر در حال برگزاری بود و او به صورت اتفاقی در آن شرکت کرد. گویی شانس با او یار بود، چرا که در این عرصه نیز به قدری درخشید که به پای ثابت تمام اجراهای تئاتر مدرسه تبدیل شد. صدای خوش پوریا نیز او را به عضویت گروه سرود مدرسه درآورد و در آنجا به عنوان تکخوان به هنرنمایی پرداخت.
برخی افراد به سرعت و به آسانی مسیر زندگی خود را پیدا میکنند و با اطمینان خاطر گام در راه رسیدن به اهدافشان برمیدارند. اما برای بسیاری دیگر، این سوال همواره در ذهنشان باقی میماند که “من در این دنیا چه رسالتی دارم؟” پوریا مظفریان نیز از این قاعده مستثنی نبود. او در جستجوی هویت و جایگاه خود در این دنیا بود و سفری پرماجرا را آغاز کرده بود. سفری که در آن با فراز و نشیبهای بسیاری روبرو میشد، اما هرگز از تلاش و پشتکار دست نمیکشید.
پوریا مظفریان می گوید: “من دقیقاً جزو همین دسته افراد بودم و اتفاقات زندگی ام به گونه ای رقم می خورد که حتی بیشتر از افراد معمولی در پیدا کردن جواب این سوال، سردرگم می شدم. هر چقدر بیشتر پیشرفت می کردم و بزرگ تر می شدم، این سوال در ذهنم پررنگ تر می شد که قرار است در این دنیا چه کار کنم؟”
دوران راهنمایی و چالشهای جدید برای پوریا
ورود به مقطع راهنمایی، با خود درسها و معلمان جدیدی را به همراه داشت. پوریا از قبل میانه خوبی با درسهای ریاضی و علوم نداشت و سابقهی چندین بار نمرهی کم و مشروطی در درس ریاضی را نیز در کارنامهی خود داشت. اما در مقابل، درس عربی برای او حکم بهشت را داشت. این درس، همانند ورزش و هنر، از جمله علایق و استعدادهای ذاتی او بود و در آن به طور چشمگیری موفق عمل میکرد.
مهارت او در درس عربی زبانزد خاص و عام بود، به طوری که در امتحانات، دوستانش از او کمک میگرفتند و او گویی حکم معلم عربی را در جمع دوستان خود داشت. دوران راهنمایی برای راوی داستان مملو از موفقیتها بود، اما با هر قدمی که به جلو برمیداشت و در مسیر پیشرفت گام برمیداشت، انتخابهای پیش روی او دشوارتر میشدند و مشکلات جدیدی سر راهش سبز میشدند.
از سردرگمی و بی هدفی تا مهاجرت به تهران
پوریا با ورود به دبیرستان، شور و اشتیاق خود را برای دنبال کردن استعدادهایش از دست داد. او انگیزه و اشتیاقی برای انجام هیچ کاری نداشت. پوریا با خود فکر میکرد که بدون داشتن هدف مشخصی در زندگی، تلاش کردن بیفایده است و نمیتواند سختیهای مسیر را تحمل کند. این طرز فکر مانند سدی بود که جلوی پیشرفت او را گرفته بود.
این باور به حدی در پوریا ریشه دوانده بود که افت تحصیلی شدیدی را در مدرسه تجربه کرد. حتی از ورزش کردن که یکی از علایق اصلی او بود، فاصله گرفته بود.
پس از مدتی، خانواده پوریا به شهرهای مختلف کشور، از شرق و شمال تا دورترین نقاط غربی، نقل مکان کردند. در نهایت، آنها تصمیم گرفتند به تهران مهاجرت کنند. زندگی در تهران مزایای زیادی برای پوریا داشت، به خصوص اینکه امید او را برای رسیدن به اهدافش افزایش میداد. او در تهران میتوانست به راحتی علایق خود را دنبال کند.
پوریا در تهران به دنبال علاقه دوران کودکی خود، یعنی بازیگری، رفت. این تصمیم سرنوشتساز مسیر زندگی او را به طور کامل تغییر داد.
تجربه بازیگری با اساتید حرفهای سینما در تهران
پوریا از دیرباز به دنیای هنر، به ویژه تئاتر، سینما و بازیگری علاقه داشت. یک روز به پیشنهاد یکی از دوستانش به کلاس بازیگری رفت. او که فقط به عنوان همراه در این کلاس حضور داشت، چنان مجذوب این فضا شد که شور و اشتیاقش به بازیگری چندین برابر شد.
این تجربه، مسیر زندگی پوریا را دگرگون کرد و به او هدفی در زندگی بخشید. او دیگر با امید به آینده نگاه میکرد و مصمم بود که هرگز زندگی بیهدف و پوچی را تجربه نکند. کشف این استعداد و علاقه، نقطه عطفی در زندگی پوریا بود و ارزشی بس گرانبها برای او داشت.
پوریا با اتکا به استعداد ذاتی خود در بازیگری، در این مسیر پیشرفت کرد و مورد توجه و حمایت اساتید برجستهای مانند مسعود آب پرور، مهران احمدی و سعید دولتی قرار گرفت.
در دورانی که اوضاع روحی پوریا مساعد نبود و هیچ امیدی به آینده نداشت و دائماً از شرایط خود گلایه میکرد، به تدریج با روی آوردن دوباره به ورزش، انگیزه و حال و هوای مطلوبی پیدا کرد. ورزش به او کمک کرد تا بدنی قوی و ورزیده داشته باشد و در ادامه، به سمت حرفه بازیگری کشیده شود و استعداد ذاتی خود را به سرعت شکوفا کند.
روتین زندگی پوریا به گونهای بود که تمام روز خود را به تمرین تئاتر اختصاص میداد و در روزهایی که تئاتر نداشت و بیکار بود، با استفاده از پول توجیبیهایش فیلمهای کوتاه میساخت. هدف او از این کار کسب درآمد نبود، بلکه صرفاً برای جلب رضایت و تقویت حس درونیش به دنبال ادامه این مسیر بود. در نهایت بازیگری و حضور در تئاتر به حدی برای پوریا اهمیت پیدا کرد که تمام تمرکزش را از درس و مدرسه گرفت.
خاطرات دوران تحصیل پوریا مظفریان جوان ترین معلم ریاضی ایران
پوریا مظفریان از همان دوران ابتدایی با درسهای پایه میانهای نداشت، مخصوصاً ریاضی که همیشه برایش چالش بزرگی بود. این روند تا سال آخر دبیرستان ادامه داشت تا اینکه اتفاقی غیرمنتظره مسیر زندگی او را تغییر داد.
در سال چهارم دبیرستان، معلم جدیدی برای درس ریاضی به کلاس آنها آمد. برخلاف معلمان قبلی که خشک و بداخلاق بودند، این معلم جوان، پرانرژی و enthusiastic بود. شور و اشتیاق او به درس ریاضی، حتی در وجود پوریا که هیچ علاقهای به این درس نداشت، انگیزه ایجاد کرد.
با گذشت زمان، نفرت پوریا از ریاضی به علاقه تبدیل شد. او که قبلاً در هر زمینهای که موفق میشد، استعدادی ذاتی داشت، این بار با چالشی کاملاً متفاوت روبرو بود. معلم جدید با روشهای خلاقانه تدریس، استعداد و علاقهای را در پوریا بیدار کرد که هرگز فکر نمیکرد در وجودش داشته باشد.
این تجربه، جرقهای در ذهن پوریا روشن کرد و او تصمیم گرفت تمام تمرکز خود را بر روی تدریس ریاضی بگذارد. هدف او این بود که لذت یادگیری این درس را که خود تجربه کرده بود، به دیگران نیز منتقل کند. او میخواست ریاضی را برای دانشآموزانی که از آن متنفر بودند، به جذابترین درس تبدیل کند.
با وجود علاقه به بازیگری، پوریا به خاطر ضعیف بودن در درسها، نتوانست در سال اول کنکور رتبه خوبی کسب کند. اما ناامیدی در او جایی نداشت. او به تلاش خود ادامه داد و با پشتکار و مطالعه فراوان، در سال دوم کنکور رتبه به مراتب بهتری را به دست آورد. اما این برای پوریا که اهداف بلندی در سر داشت، کافی نبود. عزم جزم پوریا برای رسیدن به اهدافش آنقدر قوی بود که حتی حاضر بود از علاقه دیگرش یعنی بازیگری نیز دست بکشد. او تمام تمرکز خود را بر روی مطالعه ریاضی گذاشت و با تلاش شبانهروزی برای رسیدن به آرزوهایش قدم برداشت.
سال 1393 – داستان قبولی در دانشگاه امیرکبیر و شروع تدریس
پوریا با پشتکار و تلاش فراوان، در سال 1393 در رشته ریاضیات و کاربردها در دانشگاه امیرکبیر تهران پذیرفته شد. در همان سال اول ورود به دانشگاه، به تدریس ریاضیات در یکی از مدارس شرق تهران مشغول شد و بدین ترتیب، همزمان با تحصیل، تجربه کار را نیز کسب کرد. این تجربه، اولین قدم پوریا در مسیر رسیدن به اهداف بزرگترش بود.
با گذشت زمان و تدریس بیشتر، اتفاقات جالبی برای پوریا رقم خورد؛ گویی این رویدادها در مسیر زندگی او قرار گرفته بودند تا او را برای رسیدن به هدفش آماده کنند. سابقه بازیگری پوریا در سالهای اخیر به کمک او آمده بود تا بتواند به خوبی تدریس کند. تجربه بازیگری و کارگردانی به او آموخته بود که چگونه مخاطبان را جذب و مجذوب خود کند. پوریا همیشه کلاسی که در آن تدریس میکرد را مانند صحنه تئاتری میدید که تنها کارگردان آن، خود او بود.
سال 1394 – پارنتر مؤسسه کنکوری حرف آخر
پوریا، با تجربهی زندگی در نقاط مختلف کشور در دوران کودکی، از مهارت بالایی در برقراری ارتباط با افراد از اقوام و فرهنگهای گوناگون برخوردار بود.
او سابقهی 3 تا 4 سال فعالیت در زمینهی تئاتر داشت و در سال 1394 به عنوان مدرس دروس عمومی ادبیات، زبان و عربی در موسسه حرف آخر مشغول به کار شد. پوریا با روشهای مختلف تدریس، به دانشآموزان در یادگیری این دروس کمک میکرد.
علاوه بر این او در تدریس دروس اختصاصی نیز در کنار جناب آقای عبدالرضا منتظری، استاد ریاضیات و مدیر موسسه حرف آخر، حضور داشت. پوریا با سخنرانیهای انگیزشی-آموزشی، به دانشآموزان و داوطلبان کنکور در مسیر موفقیت یاری میرساند.
-
اخراج از مؤسسه در 21 سالگی!
پوریا که در دانشگاه مشغول به تحصیل بود، با وجود اینکه به تدریس علاقه داشت، اما اینطور به نظر نمیرسید که با رفتن به دانشگاه و تدریس به اهدافش رسیده باشد. اتفاقات تازه آغاز شده بود! در مؤسسهای که کار میکرد، به خاطر یک سوءتفاهم ساده، همه دوستان و همکارانش از او دوری کردند و او در 21 سالگی شغل خود را از دست داد و تنها ماند.
ورود پوریا مظفریان بلاگر ریاضی به دنیای مجازی و اینستاگرام
پوریا با ارادهای قوی و هدفی والاتر از مشکلات، مصمم بود که هیچ چیز مانع رسیدن او به آرزوهایش نشود. او که تنها به دنبال موفقیت تمام دانشآموزان سرزمینش بود، به دنبال راهی برای غلبه بر موانع و رساندن صدای خود به گوش مخاطبان بیشتر بود. در این میان، دنیای مجازی به عنوان فضایی ایدهآل برای او جلوه کرد. او با ورود به اینستاگرام به عنوان یک بلاگر، مسیری نو برای آموزش و یادگیری گشود.
در آن زمان، تصور اینکه دانشآموزان به جای فرار از درس و کتاب، به اینستاگرام پناه ببرند و به دنبال آموزش دروس باشند، برای بسیاری دور از ذهن بود. با این حال، پوریا با تلاش و پشتکار و با استفاده از روشهای خلاقانه و جذاب، درس ریاضی را که درسی خشک و انتزاعی به نظر میرسید، به گونهای مفهومی و قابل فهم به مخاطبان خود ارائه میکرد.
او به دانشآموزانی که در طول زندگی خود را کمهوش و ناتوان میدانستند، نشان داد که ضعف ذاتی ندارند و فقط در مسیر اشتباهی قرار گرفتهاند. پوریا با صبر و حوصله، گرههای ذهنی این افراد را باز کرد و به آنها کمک کرد تا به تواناییهای خود ایمان پیدا کنند و در مسیر یادگیری گام بردارند.
ارتباط با طیف گستردهای از افراد و کسب تجربیات متنوع، دیدگاه پوریا را نسبت به آموزش و نحوه برقراری ارتباط با مخاطبان تغییر داد. او با درک عمیقتر نیازها و چالشهای دانشآموزان، شیوههای آموزشی خود را ارتقا داد و به راهنمایی و هدایت هرچه بهتر آنها پرداخت.
اهداف پوریا مظفریان مدرس ریاضی دهه هشتادی ها از زبان خودش
امروزه نه تنها هدفم علاقمند کردن بچه ها به درس ریاضی نیست بلکه در کنار آن می خواهم همان حسی را که در دانش آموزانم به وجود می آورم، با تمام مردم سرزمینم نیز به اشتراک بگذارم تا شاید تغییری در خود ایجاد کنند.
می خواهم به مردم کشورم ثابت کنم که هیچ یک از آن ها بی توان یا نالایق نبوده و نیستند، فقط در مسیر درستی قرار نگرفته اند. باید بدانند اتفاقاتی که در زندگی شان می افتد، صرفاً به این دلیل است که آنها را یک قدم برای رسیدن به اهداف شان نزدیک تر می کند.
اتفاقات زندگی ام سبب شد تا من بتوانم آموزش هایم را در مسیر درست زندگی و کسب موفقیت شروع کنم. و تجربیاتی که در این مدت به دست آورده ام را با مهارت های خاصی ترکیب کرده و از طریق تدریس به دیگران ارائه بدهم.
بایستی بدانید که موفقیت راحت به دست نمی آید، برای اینکه بتوانید در زندگی موفق باشید، باید یاد بگیرید که بعد از هر شکستی که می خورید، دوباره بلند شوید و تلاش خود را دوباره از سر بگیرید. مهم نیست در این مسیر چندبار شکست بخورید، اینکه بعد از هربار شکست بتوانید به پا خیزید و نگذارید شکست مانع شما باشد، حائز اهمیت است.
زندگی شخصی پوریا مظفریان و همسرش مریم افضلی
پوریا در سال 1400 با یک دختر اهوازی به نام مریم افضلی ازدواج کرده است. او در اینباره می گوید: “بالاخره بعد از 3 سال آشنایی و در یک مدت زمان کوتاهی عقد موقت، در 2 مین روز دی ماه سال 1400 به طور دائم با همسرم ازدواج کردم!”
آشنایی با همسرش: “اولین سمینارم در تهران بود و خانمم به خاطر من، به تنهایی از اهواز به تهران آمد. اینکه از مسیر طولانی آمده بود لزوماً برایم جذاب نبود زیرا خیلی دیگر از بچه ها به من لطف داشتند و از شهر های مختلف آمده بودند اما اینکه در یک خانواده سخت گیر باشی و با کلی داستان و سختی بلند شوی بیای برای دیدنم، چیزی بود که برایم ارزش داشت.”
قابل توجه دختر خانم ها! مهریه خانم من یک سکه می باشد. چون اینقدر خودش را قوی و محکم می بیند که نیازی نمی دید با داشتن مهریه بالا بخواهد من را به زور برای خود نگه دارد و این نهایت غرور دخترانه و عزت نفسی است که در کمتر دخترهایی پیدا می شود…
دوستان داستان از جایی شروع شد که من یک ویدئو در پیجم منتشر کردم که همسرم برای اولین بار آن را دید و به قدری دوستش داشت که به خاطر من اینستاگرام را نصب کرد و دنبال کننده من شد! بعد از آن نیز از اهواز به تهران برای شرکت در همایشم آمد و الان هم خداروشکر همسرم شد.
این ویدئو یهویی یادم آمد و موهای تنم سیخ شد! چون این ویدئو 3 سال پیش خیلی پخش شد و اگر آن موقع این ویدئو من پخش نمی شد، شاید من الان با همسرم آشنا نمی شدم. جالب است بدانید الان که فکر می کنم محتوا و ایده این ویدئو کاملاً به صورت یهویی به ذهنم رسید و همینطوری ضبط کردم و در پیجم گذاشتم. دقیق یادم است که اصلاً آن روز خیلی هم تمایلی نداشتم، ویدئو منتشر کنم اما آن روز اصلاً انگار یهو به دلم افتاد که این حرف و این ویدئو رو منتشر کنم و همین ویدئو باعث شد همسر آینده ام سر راهم قرار بگیرد.
می دانید چرا این داستان را گفتم؟ زیرا من به شهود و الهام بخشی شدیداً اعتقاد دارم و باور دارم بعضی اوقات چیزی به دل آدم می افتد که همان موقع باید بلند شوی و انجامش بدهی!
همچنین پوریا افزود: “باور دارم آدم های هم جنس، همدیگر را جذب می کنند! اگر می خواهی یک شخص قدرتمند وارد زندگیت شود، اول از همه خودت را قوی کن… من از آنموقع که با همسرم آشنا شدم، به این قضیه پی برده ام که یک زن قدرتمند نه تنها جلوی پیشرفت و موفقیت مرد را نمی گیرد بلکه کمک می کند تا مرد خیلی سریع تر بتواند پله های موفقیت را بپیماید.”
مصاحبه با پوریا مظفریان | پاسخ به 7 سوال متداول
1- دوره و پکیج های آموزشی پوریامظفریان کدامند؟
- دوره جامع پوریاضی
- دوره آموزشی انگیزشی پوریکا
- دوره آمپول یا سرم ریاضی
- دوره رایگان بهبود فردی و دوره کوچینگ زندگی همراه علیرضا مطلبی (دانش آموخته روانشناسی بالینی خانواده از دانشگاه شهید بهشتی)
2- پویا مظفریان با چه مؤسسه ای همکاری کرده است؟ آیا مشاوره کنکور می دهد؟
پوریا در اوایل کار خود با مؤسسه کنکوری حرف آخر و محمد واعظی بهترین معلم عربی ایران همکاری کرده است. او هیچ نوع مشاوره کنکوری ندارد و تلاش می کند تا به جای وقت گذاشتن و راهنمایی یک نفر خاص، وقت خود را صرف جمعی از دانش آموزان کند.
3- پوریا متأهل است یا مجرد؟
پوریا مظفریان در مرداد ماه سال 1400 ازدواج کرده است. نام همسرش مریم افضلی می باشد.
4- رتبه کنکور پوریا چند بود؟
پاسخ پوریا به این سوال: رتبه کنکور یک چیز شخصی می باشد! من چندین سال است که به عنوان یک معلم در حال فرهنگ سازی این موضوع هستم.
فک و فامیل و آشنایان محترم که سالی یکبار هم حال آدم را نمی پرسید، چرا ایام اعلام نتایج کنکور، یهویی سرو کله تان پیدا می شود و سعی در پیدا کردن جواب سوالات شخصی دیگران هستید؟ اصلاً چرا باید رتبه بچه ها را پیگیری کنید؟ آیا از سر دلسوزی است یا از سر کنجاوی؟ یا اینکه از زمین خوردن دیگران لذت می برید؟ من به نمایندگی از تمامی بچه های کنکور می گویم که هشتگ #رتبه-کنکور-شخصی است.
5- پوریا مظفریان متولد چه سالی بوده و اهل کجا است؟
او متولد 1 شهریور ماه سال 1373، اهل گرگان و اصالتاً دامغانی می باشد.
6- نمره ریاضی او در دوران تحصیلاتش چقدر بوده است؟
او تاکنون هیچ حرفی راجع به نمره ریاضی خود نزده است زیرا در آن بسیار ضعیف عمل کرده بود. پوریا می گوید به هیچ عنوان به نمره فکر نکنید! همیشه تمام تلاش تان را بکنید که هیچوقت به نتیجه نیندیشید. آدمی که مدام به نتیجه فکر می کند، حالش خوب نیست.
قرار نیست به کسی جوابگو باشید اما به خودتان بایستی جواب پس بدهید پس به گونه ای تلاش کنید که فردا به خودتان بدهکار شوید.
7- دوستان بیزینسی او چه کسانی هستند؟
علیرضا مطلبی، علی حاجی محمدی، ماهان تیموری، احمد کلاته، رنه سینانی، رضا آرش نیا و…
راه های ارتباطی
- اینستاگرام کاری: poorya_mozaffarian – pourya_mozaffarian
- پیج همسر (مشترک): poorya_maryamm
- وبسایت: pooryamozaffarian.com
- ساعات کاری: شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۹ تا ۱۷ به جز تعطیلات رسمی
- شماره تماس پشتیبانی اپلیکیشن و سایت: 02144144751
- شماره موبایل: شماره همراه ایشان بنابه دلایل موجه، از سایت برداشته شد.
ثبت بیوگرافی در گوگل
آیا می خواهید هرکسی نام شما را در اینترنت جستجو کرد، عکس ها و اطلاعات شخصی شما را ببیند؟ کافیست وارد لینک زیر شوید و فرم مربوطه را پر نمایید تا بیوگرافی تان در گوگل ثبت شود.